
نمونه اعتراض دادستان به رای
اعتراض دادستان به رای دادگاه، یک راهکار حقوقی مهمه که کمک می کنه جلوی آرای اشتباه یا اونایی که خلاف قانون و شرع هستن گرفته بشه و از حقوق عمومی دفاع بشه. دادستان با این کار، عدالت رو تضمین می کنه و اجازه نمیده رأیی که مشکل داره، قطعی بشه.
در دنیای پیچیده پرونده های قضایی، گاهی پیش میاد که یک رأی دادگاه، با وجود همه دقت ها، باز هم جای بحث و بررسی داشته باشه. اینجاست که نقش دادستان، به عنوان مدعی العموم و حافظ منافع جامعه، پررنگ میشه. حق اعتراض دادستان به آرا، یه ابزار قدرتمند قانونیه که بهش اجازه میده در مواردی که تشخیص میده رأی صادره، با موازین قانونی و شرعی سازگاری نداره یا منافع عمومی رو به خطر میندازه، بهش اعتراض کنه. این قضیه فقط یه فرمالیته نیست؛ بلکه یه جور تضمینه برای اینکه عدالت، به معنای واقعی کلمه، اجرا بشه. بیایید با هم ببینیم این اعتراض دادستان چیه، کجاها به درد می خوره و چطور میشه یک
اصل و اساس قانونی حق اعتراض دادستان چیه؟
وقتی از اعتراض دادستان به رأی دادگاه حرف می زنیم، باید اول بریم سراغ ریشه های قانونی این حق. اینطور نیست که دادستان هر وقت دلش خواست بتونه به هر رأیی اعتراض کنه؛ نه، قانون دستش رو باز گذاشته، اما چهارچوب های مشخصی داره. مهم ترین جایی که این حق رو به دادستان میده، قانون آیین دادرسی کیفری هست که حسابی روش مانور داده. این قانون، به دادستان اجازه میده تا در مراحل مختلف دادرسی، هر جا که تشخیص داد حقی از کسی یا از جامعه تضییع شده یا قانونی درست اجرا نشده، وارد عمل بشه و اعتراضش رو ثبت کنه.
ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری؛ برگ برنده دادستان
اگه بخوایم از مهم ترین ماده قانونی در مورد اعتراض دادستان حرف بزنیم، قطعاً باید اشاره کنیم به ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری. این ماده، یه جور راه فوق العاده برای اعاده دادرسیه که در مواقع خاصی به کار میاد. فرض کنید یه رأیی صادر شده و دیگه همه مراحل تجدیدنظر و اینا رو گذرونده و قطعی شده. اما حالا دادستان یا رئیس دادگستری تشخیص میده که این رأی «خلاف بین شرع» یا «خلاف بین قانون» هست. یعنی چی؟ یعنی انقدر واضحه که این رأی ایراد اساسی داره که نیاز به اثبات پیچیده ای نداره.
توی این شرایط، دادستان می تونه موضوع رو به رئیس قوه قضائیه پیشنهاد بده. رئیس قوه هم اگه این خلاف بین رو تأیید کنه، پرونده رو ارجاع میده به شعب خاصی از دیوان عالی کشور تا دوباره بررسی بشه و اگه لازم بود، رأی قبلی نقض بشه و یه رأی جدید صادر بشه. این ماده، نشون میده که حتی بعد از قطعیت یک حکم، اگه اشتباه فاحشی وجود داشته باشه، سیستم قضایی ما بن بست نداره و راهی برای اصلاح وجود داره، و دادستان در این بین، نقش یه چشم بینا و هوشیار رو ایفا می کنه. البته، شرایط پیشنهاد اعمال ماده 477 توسط دادستان خیلی مهمه. باید دلایل و مستندات کافی برای خلاف بین بودن رأی وجود داشته باشه و دادستان باید بتونه با یک گزارش جامع و قوی، رئیس قوه رو متقاعد کنه.
سایر مواد قانونی که دادستان رو صاحب حق اعتراض می دونن
به غیر از ماده 477 که یه جور اعتراض فوق العاده به حساب میاد، دادستان در موارد عادی هم حق اعتراض داره. مثلاً در مورد قرارهای منع تعقیب یا موقوفی تعقیب. فرض کنید یه پرونده ای مطرح شده، اما بازپرس یا دادیار به این نتیجه رسیده که اصلاً دلیلی برای تعقیب متهم وجود نداره و قرار منع تعقیب صادر کرده. اگه دادستان (به عنوان مافوق بازپرس و دادیار در مقام دادستانی) با این قرار موافق نباشه و دلایل و مستندات کافی برای ادامه تعقیب متهم داشته باشه، می تونه به اون قرار اعتراض کنه. این اعتراض هم به دادگاه کیفری دو یا سه فرستاده میشه تا در موردش تصمیم بگیرن. این حق اعتراض دادستان، نشون دهنده اهمیت نقش دادستان در کشف جرم، تعقیب مجرمان و دفاع از حقوق عمومی از همان مراحل اولیه پرونده ست.
انواع اعتراضات دادستان به رای دادگاه
خب تا اینجا فهمیدیم که دادستان اصلاً چرا و به چه دلیل هایی می تونه به یک رأی اعتراض کنه. حالا بیایید کمی دقیق تر بشیم و ببینیم انواع این اعتراضات چی هستن و هر کدوم چه زمانی و چطور انجام میشن. کلاً اعتراضات دادستان رو میشه به دو دسته کلی تقسیم کرد: اعتراض به رأی بدوی و پیشنهاد اعمال ماده 477 که به رأی قطعی مربوط میشه.
اعتراض دادستان به رای بدوی: وقتش که بود!
رای بدوی، همون حکمیه که برای اولین بار توسط دادگاه صادر میشه. این حکم هنوز قطعی نشده و میشه بهش اعتراض کرد. دادستان هم مثل بقیه طرفین دعوا، در مواردی می تونه به این رأی اعتراض کنه.
چه موقع هایی دادستان به رأی بدوی اعتراض می کنه؟
اصولاً دادستان در پرونده های کیفری، وقتی که فکر می کنه رأی صادره به ضرر جامعه و حقوق عمومیه، وارد عمل میشه. مثلاً:
- اگه متهم تبرئه شده باشه، در حالی که دادستان معتقده شواهد و مدارک کافی برای محکومیت وجود داره.
- اگه مجازاتی که برای متهم در نظر گرفته شده، متناسب با جرم نباشه. مثلاً خیلی خفیف باشه و احساس کنه این حکم باعث جری شدن مجرم های دیگه میشه.
- اگه رأی صادر شده از نظر قانونی یا شرعی ایراد اساسی داشته باشه و با مواد قانونی همخوانی نداشته باشه.
تصور کنید یه پرونده سرقت مهم داریم که دادستان با کلی تلاش و جمع آوری مدرک، پرونده رو فرستاده دادگاه، اما دادگاه متهم رو تبرئه کرده. اینجا دادستان اگه احساس کنه تبرئه اشتباهه، می تونه به این رأی اعتراض کنه.
مهلت و مرجع رسیدگی به اعتراض دادستان به رای بدوی
اعتراض دادستان به رأی بدوی معمولاً در مهلتی که قانون برای تجدیدنظرخواهی تعیین کرده (که معمولاً 20 روزه برای افراد مقیم ایران) انجام میشه. مرجع رسیدگی به این اعتراض هم دادگاه تجدیدنظر استان هست. دادستان لایحه اعتراضش رو آماده می کنه و تقدیم دادگاه می کنه تا توی دادگاه تجدیدنظر، دوباره به پرونده رسیدگی بشه. این لایحه باید با دقت زیادی نوشته بشه و تمام جهات قانونی و دلایل اعتراض دادستان رو به وضوح بیان کنه.
پیشنهاد اعمال ماده 477 (اعتراض به رای قطعی): وقتی کار از کار گذشته، اما…
همونطور که قبل تر گفتیم، این نوع اعتراض دادستان به رأیی برمی گرده که دیگه قطعی شده و هیچ راه عادی برای اعتراض بهش نمونده. اینجا نقش دادستان، یه جور نظارت عالیه بر اجرای عدالته.
ویژگی ها و اهمیت پیشنهاد اعمال ماده 477
فرق اصلی این اعتراض با بقیه اینه که به یک رأی قطعی انجام میشه و هدفش اصلاح اشتباهات بین و فاحش هست. یعنی اونقدر واضحه که رأی صادر شده ایراد داره که دیگه نمیشه چشم پوشی کرد. دادستان، چه خودش این اشتباه رو کشف کنه چه از طریق گزارش های مردمی یا کارشناسان بهش اطلاع داده بشه، وظیفه داره که موضوع رو پیگیری کنه. اهمیت این ماده در اینه که حتی اگه یک رأی به ظاهر قانونی باشه و مراحل رو طی کرده باشه، اما در باطن و اساسش اشکال شرعی یا قانونی فاحشی داشته باشه، راهی برای اصلاحش وجود داره.
فکر کنید یه پرونده داریم که متهم به اشتباه به اعدام محکوم شده، در حالی که جرمش اعدام نداشته. اگه این رأی قطعی بشه، جان یک انسان به خطر می افته. اینجا دادستان با استفاده از ماده 477 می تونه موضوع رو به رئیس قوه قضائیه پیشنهاد بده تا این رأی دوباره بررسی و اصلاح بشه.
نقش دادستان در کشف آرای خلاف بین شرع یا قانون و پیشنهاد به رئیس قوه قضائیه
دادستان اینجا صرفاً یک معترض نیست؛ بلکه یک کاشف اشتباه و پیشنهاددهنده اصلاح هست. یعنی باید آرایی رو که خلاف بین شرع یا قانون هستن، شناسایی کنه. بعدش، با جمع آوری مستندات و ارائه یک گزارش تحلیلی قوی، دلایل خودش رو برای خلاف بین بودن رأی به رئیس قوه قضائیه ارائه بده. این گزارش باید انقدر مستدل و قانع کننده باشه که رئیس قوه قضائیه رو مجاب کنه برای اعمال ماده 477 دستور بده. این فرایند، نشون میده که چقدر جایگاه دادستان در سیستم قضایی ما برای حفظ عدالت حیاتیه.
کجاها دادستان نمی تونه به رای اعتراض کنه؟ (مواردی که باید حواسمون باشه)
شاید این سوال پیش بیاد که آیا دادستان همیشه و در هر شرایطی می تونه به هر رأیی اعتراض کنه؟ جواب اینه که نه، همینطور که هر حقی یک محدوده ای داره، حق اعتراض دادستان هم شرایط خاص خودش رو داره. اگه دادستان در بعضی مراحل پرونده، خودش با یک تصمیم موافقت کرده باشه، دیگه نمی تونه به اون اعتراض کنه. این محدودیت برای حفظ ثبات و پایداری رویه های قضایی و جلوگیری از اقدامات متناقض خیلی مهمه.
یکی از مهم ترین و صریح ترین مواردی که دادستان نمی تونه به رأی اعتراض کنه، مربوط به زمانیه که خودش با قرار مجرمیت موافقت کرده و دستور صدور کیفرخواست رو داده. این نکته تو یکی از پرونده های دیوان عالی کشور که قبلاً بررسی شده، کاملاً مشخص شده.
دادستان محترمی که خودش با قرار مجرمیت علیه متهمین پرونده موافقت و دستور صدور کیفرخواست بر همین مبنا صادر کرده، حتی مجاز به عدول از کیفرخواست نبوده تا پس از صدور حکم (بر همان اساس و مبنا) اختیار اعتراض به حکم اصداری را داشته باشد.
معنی این جمله خیلی واضحه: وقتی دادستان در مرحله تحقیقات مقدماتی (توسط دادیار یا بازپرس)، با نظر قاضی مبنی بر مجرم بودن متهم موافقت می کنه و دستور میده که بر اساس همین مجرمیت، برای متهم کیفرخواست صادر بشه، عملاً خودش مبنای شروع محاکمه رو پذیرفته. دیگه بعد از این، اگه دادگاه بر اساس همون کیفرخواست و ادله موجود، حکمی صادر کنه (چه محکومیت باشه، چه تبرئه یا هر چیز دیگه)، دادستان نمی تونه بگه من به این حکم اعتراض دارم. چرا؟ چون خودش از اول با پایه و اساس پرونده موافق بوده و خودش خواهان رسیدگی با اون شرایط بوده. این قضیه بر اساس ماده 482 قانون آیین دادرسی کیفری هم هست که میگه دادستان نمی تونه بعد از ارسال پرونده به دادگاه، از اصل اتهام یا ادله اون عدول کنه.
پس خلاصه کلام اینکه، اگه دادستان خودش پای یه تصمیم یا سند حقوقی رو امضا کرده باشه و نظرش رو اعلام کرده باشه، دیگه نمی تونه بعداً به نتیجه ای که بر اساس همون تصمیم حاصل شده، اعتراض کنه. این قانون برای اینه که هم روند دادرسی ثبات داشته باشه و هم از اقدامات دوپهلو و متناقض جلوگیری بشه.
البته، این تنها محدودیت نیست. به طور کلی، دادستان در مواردی که قانون صراحتاً حق اعتراض رو بهش نداده یا زمانی که خودش به نحوی در شکل گیری اون رأی دخالت مستقیم و موافقت آمیز داشته، نمی تونه اعتراض کنه. مثلاً اگه قانون مشخص کرده باشه که فقط طرفین خصوصی حق اعتراض به یک نوع خاص از رأی رو دارن و پای منافع عمومی در میون نباشه، دادستان حق ورود نداره. در حقوق کیفری هم گاهی محدودیت هایی برای اعتراض به احکام خاص، مثلاً در مورد برخی جرائم کوچک یا پرونده هایی که با صلح و سازش به پایان رسیده اند، وجود داره که دادستان نمی تونه وارد عمل بشه.
چطور لایحه اعتراض دادستان رو بنویسیم؟ (ریز به ریز و عملی)
نوشتن
1. عنوان لایحه: اولین چیزی که به چشم میاد!
عنوان لایحه باید کاملاً مشخص کنه که این لایحه چیه و مربوط به چه موضوعیه. مثلاً:
- «لایحه تجدیدنظرخواهی دادستان به رای صادره از شعبه …»
- «پیشنهاد دادستان برای اعمال ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری به ریاست محترم قوه قضائیه»
این عنوان، مثل ویترین مغازه ست؛ باید دقیق و جذب کننده باشه تا طرف مقابل بدونه با چی طرفه.
2. مشخصات پرونده: شناسنامه پرونده!
بدون این مشخصات، لایحه شما بی ارزشه. باید کاملاً دقیق و بدون غلط باشه:
- شماره پرونده کلاسه: هر پرونده یه شماره کلاسه داره که باید اینجا درج بشه.
- شماره دادنامه و تاریخ صدور: شماره و تاریخ دقیق رأیی که بهش اعتراض می کنید، از نون شب واجب تره!
- شعبه صادرکننده رای: کدوم شعبه دادگاه اون رأی رو داده؟
3. مشخصات طرفین: کیا توی پرونده هستن؟
اینجا باید مشخصات متهم، شاکی (اگه وجود داشته باشه) و البته مشخصات دادستان (یعنی خود شما) یا مدعی العموم رو بنویسید.
4. موضوع اعتراض: چی می خواید بگید؟
اینجا باید موضوع اصلی اعتراض رو به صورت خلاصه بیان کنید. مثلاً:
- «اعتراض به حکم تبرئه متهم در پرونده سرقت»
- «تقاضای اعمال ماده 477 به دلیل خلاف بین شرع بودن رأی صادره»
5. شرح و جهات اعتراض: قلب تپنده لایحه! (اینجا باید خودی نشون بدید)
این بخش، مهم ترین و مفصل ترین قسمت لایحه شماست. اینجا باید تمام دلایل و استدلال های حقوقی، شرعی و منطقی خودتون رو برای اعتراض به رأی بیان کنید. یادتون باشه، اینجا جای داستان سرایی نیست، جای استدلال قویه.
- بیان دقیق بخش های مورد اعتراض از رأی: دقیقاً کدوم قسمت رأی مشکل داره؟ تبصره فلان، بند بهمان یا کل حکم؟
- تشریح دلایل حقوقی، شرعی و منطقی اعتراض: چرا فکر می کنید این رأی اشتباهه؟ اینجا باید دلایل قوی و منطقی بیارید.
- استناد به مواد قانونی، آیین نامه ها، اصول حقوقی و رویه های قضایی: فقط گفتن اینکه رأی اشتباهه کافی نیست. باید نشون بدید که طبق کدوم ماده قانونی، کدوم آیین نامه یا کدوم اصل حقوقی، این رأی درست نیست. اگه رأی وحدت رویه یا نظریه مشورتی از دیوان عالی کشور وجود داره، حتماً بیارید.
- ارائه مدارک و مستندات جدید (در صورت لزوم): اگه مدارک یا شواهد جدیدی دارید که قبلاً به دادگاه ارائه نشده، اینجا موقع ارائه اوناست.
- تحلیل عواقب حقوقی رأی صادره و لزوم نقض یا اصلاح آن: بگید که اگه این رأی با همین شکل اجرا بشه، چه عواقب بدی برای جامعه یا برای اجرای عدالت داره و چرا باید نقض یا اصلاح بشه.
6. درخواست از مرجع رسیدگی کننده: تهش چی می خواید؟
در آخر لایحه، باید به صورت شفاف و روشن از مرجع رسیدگی کننده بخواهید که چه تصمیمی بگیره. مثلاً:
- «نقض رأی صادره و رسیدگی مجدد به پرونده»
- «ارجاع پرونده به ریاست محترم قوه قضائیه جهت اعمال ماده 477»
7. نام و سمت دادستان/امضای دادستان: مهر تأیید شما!
این بخش پایانی، اعتبار لایحه شماست. نام و نام خانوادگی، سمت (مثلاً دادستان عمومی و انقلاب شهرستان …) و امضای شما باید در اینجا باشه.
نکات کلیدی در نگارش لایحه اعتراض دادستان:
- وضوح و ایجاز: متن باید روان و قابل فهم باشه. از کلمات قلمبه سلمبه و جملات پیچیده پرهیز کنید. همونقدر که لازمه بنویسید، نه بیشتر.
- استدلال محکم: هر ادعایی که می کنید، باید پشتش استدلال قوی و مستند حقوقی باشه.
- احترام به مرجع قضایی: با وجود اینکه دارید اعتراض می کنید، اما باید لحن شما محترمانه و حرفه ای باشه. از عبارات توهین آمیز یا نامناسب پرهیز کنید.
یادتون باشه، یک لایحه خوب و قوی، میتونه سرنوشت یک پرونده رو عوض کنه و عدالت رو به مسیر درستش برگردونه. پس برای نوشتنش حسابی وقت بذارید و دقت کنید.
نمونه عملی لایحه/پیشنهاد اعتراض دادستان: از تئوری تا عمل!
حالا که با تمام بخش ها و ریزه کاری های نگارش یک لایحه اعتراض آشنا شدید، وقتشه که دو تا نمونه عملی رو با هم مرور کنیم. این نمونه ها به شما کمک می کنن تا یک دید بهتر و کاربردی از ساختار و محتوای این نوع لایحه ها پیدا کنید و بدونید چطور باید فکر کنید و بنویسید.
نمونه 1: لایحه تجدیدنظرخواهی دادستان به رای بدوی (مثلاً در پرونده کیفری با حکم تبرئه)
فرض کنید یک متهم به جرم کلاهبرداری در دادگاه بدوی تبرئه شده، در حالی که دادستان معتقده دلایل کافی برای محکومیت وجود داشته. در این حالت، دادستان می تونه لایحه تجدیدنظرخواهی رو به این شکل تنظیم کنه:
به نام خداوند عدل گستر
عنوان لایحه: لایحه تجدیدنظرخواهی دادستان عمومی و انقلاب شهرستان [نام شهرستان] به رای صادره از شعبه [شماره شعبه] دادگاه کیفری دو شهرستان [نام شهرستان]
تاریخ: [تاریخ تنظیم لایحه]
ریاست محترم دادگاه تجدیدنظر استان [نام استان]
با عرض سلام و احترام؛
اینجانب [نام و نام خانوادگی دادستان]، دادستان عمومی و انقلاب شهرستان [نام شهرستان]، در راستای وظایف قانونی خود و به عنوان مدعی العموم، به موجب این لایحه، اعتراض و تجدیدنظرخواهی خود را نسبت به دادنامه شماره [شماره دادنامه] مورخ [تاریخ دادنامه] صادره از شعبه [شماره شعبه] دادگاه کیفری دو شهرستان [نام شهرستان] در پرونده کلاسه [شماره کلاسه پرونده] که منجر به تبرئه آقای/خانم [نام متهم] فرزند [نام پدر متهم] به اتهام کلاهبرداری گردیده است، حضور محترمتان اعلام می نمایم.
مشخصات پرونده و طرفین:
- شماره پرونده کلاسه: [مثال: 9801234567890]
- شماره دادنامه مورد اعتراض: [مثال: 9801234567891234]
- تاریخ صدور دادنامه: [مثال: 1402/05/10]
- شعبه صادرکننده رأی: شعبه [شماره شعبه] دادگاه کیفری دو شهرستان [نام شهرستان]
- متهم/تجدیدنظرخوانده: آقای/خانم [نام متهم] فرزند [نام پدر متهم]، به نشانی [آدرس متهم]
- شاکی (در صورت وجود): آقای/خانم [نام شاکی] فرزند [نام پدر شاکی]، به نشانی [آدرس شاکی]
موضوع اعتراض:
تجدیدنظرخواهی نسبت به حکم تبرئه متهم (آقای/خانم [نام متهم]) از اتهام کلاهبرداری.
شرح و جهات اعتراض:
احتراماً به استحضار می رساند:
1. خلاصه جریان پرونده: متهم موصوف در تاریخ [تاریخ وقوع جرم] با فریب شاکی (آقای/خانم [نام شاکی]) و با استفاده از [شرح مختصر شیوه فریب]، مبلغ [مبلغ کلاهبرداری شده] ریال از وی تحصیل نموده است. با شکایت شاکی و بررسی های صورت گرفته توسط این دادسرا، قرار مجرمیت و متعاقباً کیفرخواست به شماره [شماره کیفرخواست] علیه نامبرده صادر و پرونده جهت رسیدگی به شعبه [شماره شعبه] دادگاه کیفری دو شهرستان [نام شهرستان] ارجاع گردیده است.
2. دلایل و مستندات دادسرا و نقض رأی بدوی: دادگاه محترم بدوی، متهم را به دلیل [استدلال دادگاه برای تبرئه]، تبرئه نموده است. این در حالی است که:
- الف) عدم توجه به اقرار ضمنی/صریح متهم: متهم در تحقیقات مقدماتی و در چندین مرحله به [اشاره به اقرار یا تناقض در دفاعیات] اقرار نموده است که این اقاریر در کنار سایر ادله، جای تردید باقی نمی گذارد.
- ب) دلایل کتبی و شهادت شهود: مدارک ارائه شده توسط شاکی از قبیل [اشاره به چک، سند، پیامک، ایمیل، فیش بانکی و ...] و همچنین شهادت شهود (آقایان/خانم ها [نام شهود] که در جلسات تحقیق از شهادت خود بر [موضوع شهادت] دفاع نموده اند)، به وضوح نشان دهنده ارکان تشکیل دهنده جرم کلاهبرداری است.
- ج) خلاف واقع بودن استدلال دادگاه: دادگاه محترم علت تبرئه را [ذکر دلیل تبرئه توسط دادگاه] اعلام داشته است. حال آنکه، مطابق [ماده قانونی/رویه های قضایی/اصول حقوقی]، [توضیح چرا استدلال دادگاه خلاف واقع است].
- د) نقض مواد قانونی: رأی صادره مغایر صریح با مواد [ذکر مواد قانونی مربوط به جرم کلاهبرداری] قانون مجازات اسلامی و اصول حاکم بر دادرسی کیفری از جمله [اشاره به اصول مربوطه] می باشد.
3. عواقب حقوقی رأی صادره: صدور حکم تبرئه در شرایطی که ادله کافی برای انتساب جرم موجود است، نه تنها باعث تضییع حقوق شاکی و اعاده نشدن مال مسروقه/کلاهبرداری شده می گردد، بلکه سبب جری شدن مجرمان مشابه و عدم اعتماد عمومی به سیستم قضایی خواهد شد.
درخواست از مرجع رسیدگی کننده:
لذا با عنایت به جمیع مراتب معروضه و مستنداً به ماده 433 قانون آیین دادرسی کیفری، از محضر عالی درخواست رسیدگی مجدد و نقض دادنامه معترض عنه و صدور حکم مقتضی مبنی بر محکومیت متهم به اتهام کلاهبرداری و تعیین مجازات قانونی متناسب را استدعا دارم.
با تقدیم احترام
[نام و نام خانوادگی دادستان]
دادستان عمومی و انقلاب شهرستان [نام شهرستان]
امضا
نمونه 2: پیشنهاد دادستان برای اعمال ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری به ریاست قوه قضائیه (گزارش)
این نمونه، در واقع یک گزارش پیشنهادی از سوی دادستان به رئیس قوه قضائیه است تا رأیی که قطعی شده و به نظر دادستان خلاف بین شرع یا قانون است، دوباره بررسی شود.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
عنوان: پیشنهاد اعمال ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری در خصوص دادنامه قطعی شماره [شماره دادنامه قطعی]
تاریخ: [تاریخ تنظیم گزارش]
ریاست محترم قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران
با عرض سلام و تحیات؛
احتراماً اینجانب [نام و نام خانوادگی دادستان]، دادستان عمومی و انقلاب شهرستان [نام شهرستان/استان]، ضمن تقدیم این گزارش، به استحضار می رساند که دادنامه قطعی شماره [شماره دادنامه قطعی] مورخ [تاریخ دادنامه قطعی] صادره از [نام مرجع صادرکننده رأی قطعی، مثلاً شعبه تجدیدنظر استان یا دیوان عالی کشور] در پرونده کلاسه [شماره کلاسه پرونده] که منجر به [نتیجه رأی، مثلاً محکومیت/تبرئه/تخفیف مجازات] آقای/خانم [نام متهم/محکوم علیه] گردیده است، دارای ایراد «خلاف بین شرع» / «خلاف بین قانون» بوده و لذا اعمال ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری در مورد آن پیشنهاد می گردد.
مشخصات پرونده و طرفین:
- شماره پرونده کلاسه: [مثال: 9701234567890]
- شماره دادنامه قطعی مورد پیشنهاد: [مثال: 9701234567891234]
- تاریخ صدور دادنامه قطعی: [مثال: 1401/08/20]
- مرجع صادرکننده رأی قطعی: [مثال: شعبه 2 دادگاه تجدیدنظر استان تهران]
- محکوم علیه/مخاطب رأی: آقای/خانم [نام و نام خانوادگی] فرزند [نام پدر]، به اتهام [جرم مربوطه]
موضوع پیشنهاد:
اعمال ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری در خصوص دادنامه قطعی فوق الذکر به دلیل «خلاف بین شرع» / «خلاف بین قانون» بودن.
شرح تفصیلی و جهات خلاف بین شرع/قانون بودن رأی:
به استحضار عالی می رساند:
1. خلاصه جریان پرونده: آقای/خانم [نام محکوم علیه] به اتهام [جرم ارتکابی] مورد تعقیب قرار گرفته و پس از طی مراحل دادرسی در شعب بدوی و تجدیدنظر، به موجب دادنامه فوق الذکر به [نتیجه رأی، مثلاً 5 سال حبس تعزیری] محکوم گردیده است.
2. شرح خلاف بین شرع/قانون بودن رأی: اینجانب پس از مطالعه دقیق اوراق پرونده و دادنامه قطعی صادره، به وضوح دریافتم که رأی موصوف به شرح ذیل «خلاف بین شرع» / «خلاف بین قانون» می باشد:
- الف) مغایرت با نص صریح شرع/قانون: رأی صادره، [توضیح قسمت خاصی از رأی]، مغایر صریح با [اشاره به ماده قانونی یا قاعده فقهی/شرعی مشخص] می باشد. مثلاً:
- «در تعیین مجازات برای [نام جرم]، با وجود [وجود دلیل تخفیف/ماده قانونی خاص]، هیچ گونه تخفیفی قائل نشده که این امر خلاف ماده [مثال: 38] قانون مجازات اسلامی است.»
- «رأی بر مبنای [شرحی از دلیل اصلی رأی] صادر شده که با اصول فقهی [ذکر اصل فقهی، مثلاً اصل برائت یا قاعده درأ] در تعارض آشکار است.»
- ب) عدم توجه به ادله اساسی/اثبات: دادگاه محترم صادرکننده رأی قطعی، به [اشاره به دلایل مهمی که نادیده گرفته شده اند، مثلاً شهادت شهود کلیدی/اسناد قطعی/نظریه کارشناسی] که نقش محوری در تعیین حقیقت داشتند، بی توجهی نموده است. این بی توجهی، منجر به صدور رأیی شده که در مبنا دچار ایراد اساسی است.
- ج) استدلال غیرمنطقی یا خلاف اصول حقوقی: استدلال دادگاه در [اشاره به بخش استدلال]، منطبق با اصول و مبانی حقوقی نیست و به وضوح [توضیح تناقض یا ایراد منطقی] دارد.
ضمناً، تصویر برابر با اصل دادنامه مورد اشاره و همچنین [سایر مدارک مستدل، مثلاً برگه های شهادت شهود/اسناد معتبر/گزارش کارشناسی] ضمیمه این پیشنهاد می گردد تا مستندات لازم برای بررسی دقیق تر فراهم آید.
نتیجه گیری و درخواست:
با عنایت به دلایل و مستندات فوق الذکر و وضوح ایراد شرعی/قانونی در دادنامه قطعی شماره [شماره دادنامه قطعی]، که موجب تضییع حقوق و بر هم زدن نظم عمومی قضایی گردیده است، از محضر عالی درخواست دارم که در راستای اعمال اختیارات قانونی خود به موجب ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری، دستور فرمایند پرونده جهت رسیدگی مجدد به یکی از شعب دیوان عالی کشور ارجاع گردد تا از صدور رأیی که خلاف موازین است، جلوگیری به عمل آید.
با تقدیم مراتب سپاس و احترام
[نام و نام خانوادگی دادستان]
دادستان عمومی و انقلاب شهرستان/استان [نام شهرستان/استان]
امضا
نتیجه گیری
همونطور که دیدیم، اعتراض دادستان به رای، یه موضوع خیلی مهم و حیاتی تو سیستم قضایی ماست. این حق، فقط یه ابزار قانونی خشک و خالی نیست؛ بلکه در واقع، یه شمشیر دولبه برای برقراری عدالته. از یه طرف، به دادستان اجازه میده تا در جاهایی که تشخیص میده حقی از مردم یا جامعه تضییع شده یا رأیی اشتباه صادر شده، وارد عمل بشه و از حقوق عمومی دفاع کنه. این یعنی دادستان، مثل یه نگهبان بیدار، مواظبه تا چرخ های عدالت، درست و در مسیر خودش حرکت کنه. از طرف دیگه، نشون میده که حتی توی یه سیستم قضایی پیشرفته، احتمال اشتباه وجود داره و همیشه راهی برای اصلاح و بازبینی هست.
چه اعتراض به رأی بدوی باشه که هنوز مراحل اولیه رو طی می کنه، چه پیشنهاد اعمال ماده 477 برای یه رأی قطعی که دیگه از نظر قانونی راهی نداره، نقش دادستان اینجا کلیدیه. این مقاله سعی کرد تا با یه زبان ساده و خودمونی، تمام این پیچیدگی ها رو باز کنه و نشون بده که چطور یه لایحه اعتراض دادستان می تونه سرنوشت یه پرونده رو عوض کنه. پس یادمون باشه که پشت هر نمونه اعتراض دادستان به رای، کلی فکر، استدلال و تلاش برای حفظ عدل و انصاف نهفته است.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "نمونه اعتراض دادستان به رای | متن کامل و راهنمای نگارش" هستید؟ با کلیک بر روی قوانین حقوقی، اگر به دنبال مطالب جالب و آموزنده هستید، ممکن است در این موضوع، مطالب مفید دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "نمونه اعتراض دادستان به رای | متن کامل و راهنمای نگارش"، کلیک کنید.