
خلاصه کتاب اسرار فراکتال ( نویسنده میلاد اسکندردوست )
کتاب «اسرار فراکتال» نوشته میلاد اسکندردوست، دریچه ای رو به دنیای هندسه ای باز می کنه که با همه چیزهایی که تا حالا درباره ریاضی خوندید، فرق داره؛ دنیایی پر از الگوهای پیچیده و در عین حال زیبا که اطرافمون رو پر کرده. این کتاب به شما کمک می کنه تا بفهمید این اشکال عجیب و غریب چه معنایی دارن و چطور می تونن نظم پنهان توی بی نظمی های طبیعت رو نشون بدن.
راستش رو بخواید، خیلی وقت ها اسم «ریاضی» میاد، ناخودآگاه یاد فرمول های پیچیده و یه عالمه عدد و رقم می افتیم که حسابی خسته کننده به نظر می رسن. ولی کتاب «اسرار فراکتال» بهتون ثابت می کنه ریاضی می تونه چقدر جذاب و هنرمندانه باشه. میلاد اسکندردوست با یه قلم خیلی روان و شیرین، مفاهیم این هندسه عجیب رو جوری توضیح می ده که حتی اگه سر رشته ای از ریاضیات ندارید، از خوندنش لذت می برید و شیفته دنیای فراکتال ها می شید. این کتاب یه جورایی مثل یه راهنمای سفره به یه سرزمین ناشناخته؛ سرزمینی که وقتی واردش می شی، دیگه هیچ وقت دنیا رو مثل قبل نمی بینی.
درکی نوین از هندسه: فراکتال چیست؟
ببینید، از قدیم الایام هندسه ای که می شناختیم، بر پایه خطوط صاف، دایره ها و مربع ها بود. همه چیز منظم و قابل پیش بینی. ولی اگه به طبیعت دور و برمون نگاه کنیم، کمتر چیزی رو می بینیم که واقعاً صاف و گرد و منظم باشه. کوه ها لبه های تیز و صاف ندارن، ابر ها شکل هندسی مشخصی ندارن، رگ های بدن ما هم که اصلا شبیه لوله های صاف نیستن! اینجا بود که یه نیازی حس شد به یه جور هندسه جدید که بتونه این «بی نظمی های منظم» رو توضیح بده؛ چیزی که اسمش شد هندسه فراکتالی.
مفهوم فراکتال یه جورایی انقلابی تو دنیای ریاضی و حتی هنر به حساب میاد. شاید بعضی ها فراکتال ها رو فقط به عنوان یه سری تصویر قشنگ برای پس زمینه کامپیوتر یا کارت پستال بشناسن، ولی داستان خیلی فراتر از این حرفاست. تو این هندسه، ما با مفاهیمی مثل «خودتشابهی» (Self-Similarity) روبرو می شیم. یعنی چی؟ یعنی شما هر چقدر هم روی یه فراکتال زوم کنید، الگوهای تکراری رو می بینید که شبیه کل شکل هستن. مثل یه درخت، اگه یه شاخه رو نگاه کنی، می بینی که خودش یه نسخه کوچیک از کل درخته! یا یه گل کلم، اگه یه تیکه کوچیکش رو جدا کنی، می بینی دقیقا شبیه یه گل کلم کامله. این تکرار الگوها در مقیاس های مختلف، همون خودتشابهیه.
یه ویژگی جذاب دیگه فراکتال ها، «پیچیدگی بی نهایت در جزئیات» هست. این یعنی می تونید تا بی نهایت روی یه فراکتال زوم کنید و همیشه جزئیات جدید و پیچیده تری رو پیدا کنید که قبلاً ندیده بودید. این دقیقا همون چیزیه که اونا رو با هندسه اقلیدسی سنتی فرق می ده. هندسه اقلیدسی ابعاد کامل داره (مثل خط که یک بعدیه، صفحه دو بعدیه و مکعب سه بعدیه). ولی فراکتال ها می تونن بعد کسری داشته باشن. مثلاً بعد یه ساحل ممکنه ۱.۲ باشه! این عدد کسری نشون دهنده میزان پیچیدگی اون شکله. واقعاً هیجان انگیزه، نه؟
فصل اول: تاریخچه فراکتال و ریاضیدانان تأثیرگذار (ریشه ها و پیشگامان)
باور می کنید یا نه، مفهوم فراکتال چیز جدیدی نیست که بنوئیت مندلبروت یه روز صبح از خواب بیدار شده باشه و کشفش کرده باشه! نه، ریشه های این ایده های عجیب و غریب به قرن نوزدهم برمی گرده. ریاضیدان هایی مثل گئورگ کانتور با مجموعه کانتور، یا هلگه فون کخ با برف دانه کخ، و یا واسلاف سرپینسکی با مثلث سرپینسکی، ایده هایی رو مطرح کردن که هر کدومشون یه جورایی پیش زمینه های فراکتال بودن. اما مشکل اینجا بود که این ایده ها و اشکال، با هندسه کلاسیک اون زمان جور در نمی اومدن. ریاضیدان های قرن نوزدهمی، این ها رو عجیب و غریب و حتی «هیولاگونه» می دونستن و به نوعی ازشون دوری می کردن و نمی پذیرفتنشون. چون نمی تونستن با قوانین ریاضیات خودشون، اونا رو توجیه کنن.
تصور کنید یه چیزی رو کشف کنی که با هیچکدوم از قواعدی که تا اون روز یاد گرفتی، سازگار نیست! این حسابی می تونه گیج کننده باشه. این ریاضیدان های اولیه، بدون اینکه خودشون بدونن، سنگ بنای یه علم جدید رو گذاشتن. اونا مسیر رو برای کسی هموار کردن که قرار بود چندین دهه بعد، همه این ایده های پراکنده رو جمع کنه و یه تئوری کامل و جامع ازشون ارائه بده. این مفاهیم اولیه، مثل بذر هایی بودن که تو زمین ناآماده کاشته شدن و منتظر موندن تا کسی بیاد و بهشون آب بده تا تبدیل به یه درخت تنومند بشن.
فصل دوم: بنوئیت مندلبروت (معمار دنیای فراکتال ها)
حالا می رسیم به قهرمان اصلی داستان ما، بنوئیت مندلبروت. این ریاضیدان لهستانی-فرانسوی-آمریکایی، واقعاً یه نابغه بود. اون تونست چیزی رو ببینه که بقیه نمی دیدن؛ نظمی پنهان در بی نظمی های طبیعت. مندلبروت دید که دنیای اطراف ما پر از اشکال ناهموار، ناصاف و بی نظمه که هندسه اقلیدسی از توضیح اونها عاجزه. مثلاً ابرها رو در نظر بگیرید، هیچ وقت شبیه کره یا مکعب نیستن. یا خط ساحلی، پر از پیچ و خم و فرورفتگیه. مندلبروت به این فکر افتاد که یه «علم جدید» برای توصیف این ناهمواری ها و بی نظمی ها بسازه.
کشف هندسه فراکتال توسط مندلبروت، یه راه کاملاً جدید برای مطالعه و توصیف دنیای طبیعی باز کرد. این دانش مدرن، افق های جدیدی رو برای علوم مختلف ایجاد کرد. مندلبروت تونست با دید متفاوت خودش، نشون بده که چطور می تونیم این اشکال به ظاهر بی نظم رو با قوانین ریاضی توضیح بدیم. مهم ترین و شاید اعجاب انگیزترین کشف اون، «مجموعه مندلبروت» هست. این مجموعه، یه جورایی بنیان و اساس تمام فراکتال ها محسوب میشه. اگه یه بار به تصویر مجموعه مندلبروت نگاه کرده باشید، متوجه می شید که چقدر زیبا و پیچیده ست؛ یه دنیای بی کران از جزئیات که هر چقدر هم زوم کنی، تمام نمیشه. واقعاً کار مندلبروت یکی از زیباترین دستاوردهای بشریه، چون تونست یه جنبه پنهان از زیبایی جهان رو به ما نشون بده.
بنوئیت مندلبروت تونست چیزی رو ببینه که بقیه نمی دیدن؛ نظمی پنهان در بی نظمی های طبیعت. کشف هندسه فراکتال توسط اون، راهی کاملاً جدید برای مطالعه و توصیف دنیای طبیعی باز کرد.
فصل سوم: تعریف دقیق فراکتال (کشف ویژگی های اساسی)
حالا که فهمیدیم فراکتال از کجا اومده و مندلبروت چه کارهایی کرده، وقتشه که دقیق تر بریم سراغ اینکه «فراکتال چیست؟» و چه ویژگی های خاصی داره. قبل تر گفتیم که فراکتال ها بی نهایت پیچیده اند و جزئیات بیشتر و بیشتری رو بدون هیچ محدودیتی در مقیاس های کوچک تر نشون می دن. این یعنی اگه به یه فراکتال زوم کنید، تا ابد الگوها و شکل های تکراری رو می بینید. این ماهیت اسرارآمیز فراکتال هاست که اونا رو حسابی جذاب و منحصر به فرد می کنه.
یکی از ویژگی های دیگه فراکتال ها اینه که نمی تونید یه تیکه از اون رو از بین ببرید، بدون اینکه کلش رو نابود کنید. مثل موجودات زنده ای که دائماً از عمق خودشون، موجودات جدیدی رو تولید می کنن. مثلاً توی منحنی برف دانه کخ یا مثلث های سرپینسکی، اگه بخشی از اون رو دست نخورده بذارید، اون بخش می تونه اساس شکل رو حفظ کنه و دوباره خودش رو بسازه. این یعنی یه جورایی خودبسندگی دارن.
ممکنه براتون عجیب باشه، ولی بعضی از فراکتال ها توابع پیوسته ای هستن که مشتق پذیر نیستن! یا مثلاً ممکنه مساحت محدودی داشته باشن، ولی محیطشون بی نهایت باشه! یا حتی بعضی از اونا می تونن یه فضا رو کاملاً پر کنن. همین ویژگی های عجیب و غریب بود که باعث شد ریاضیدان های قرن نوزدهم اونا رو نپذیرن، چون با قواعد ریاضی اون موقع جور در نمی اومد. ولی الان می دونیم که همین ویژگی هاست که فراکتال ها رو به ابزاری قدرتمند برای توصیف دنیای اطرافمون تبدیل کرده.
فصل چهارم: انواع فراکتال (دسته بندی ها و شاخه ها)
دنیای فراکتال ها خیلی وسیعه و مثل هر علم دیگه ای، انواع مختلفی داره. کتاب «اسرار فراکتال» هم برای اینکه بتونه این گستردگی رو بهمون نشون بده، فراکتال ها رو به چند دسته کلی تقسیم کرده. هر کدوم از این دسته ها ویژگی های خاص خودشون رو دارن و از روش های متفاوتی ساخته میشن. مثلاً بعضی ها از تکرار فرآیندهای هندسی ساده به وجود میان، بعضی ها با معادلات ریاضی پیچیده، و بعضی ها هم در پدیده های طبیعی که به ظاهر تصادفی به نظر می رسن، خودشون رو نشون می دن.
شناخت این دسته بندی ها بهمون کمک می کنه تا بهتر بفهمیم که فراکتال ها چقدر متنوع هستن و چطور می تونن پدیده های مختلفی رو توصیف کنن. از اشکالی که میشه با خط کش و پرگار ساخت (البته با تکرار بی نهایت)، تا اونایی که با کامپیوتر و معادلات جبری کشف شدن، و حتی اونایی که توی ابرها و کوه ها خودشون رو نشون می دن. هر کدوم از این شاخه ها یه دنیای جذاب هستن که میلاد اسکندردوست توی این کتاب به خوبی ازشون پرده برداشته.
فصل پنجم: فراکتال های هندسی (زیبایی تکرار شونده)
خب، می رسیم به یکی از ملموس ترین و شاید زیباترین انواع فراکتال ها: فراکتال های هندسی. این ها همونایی هستن که با تکرار یه فرآیند هندسی ساده، بارها و بارها، به وجود میان و هر بار یه پیچیدگی جدید بهشون اضافه میشه. مثل همون درختی که گفتیم، یه شاخه تکرار شاخه های کوچیک تره، و اون شاخه های کوچیک تر هم باز شاخه های ریزتر رو می سازن.
کتاب «اسرار فراکتال» اینجا مثال های خیلی خوبی رو آورده که به درک بهتر این موضوع کمک می کنه. مثلاً «منحنی برف دانه کخ». تصور کنید یه مثلث متساوی الاضلاع داریم. حالا روی هر ضلعش، یه مثلث متساوی الاضلاع کوچیک تر می سازیم که وسط ضلع قبلی قرار می گیره. بعدش، این کار رو روی هر ضلع جدید تکرار می کنیم، تا بی نهایت! نتیجه اش چی میشه؟ یه شکل زیبا شبیه یه برف دانه که هر چقدر هم زوم کنی، همون الگو تکرار میشه. محیط این شکل بی نهایته، ولی مساحتش محدوده! این واقعاً حیرت انگیزه!
مثال دیگه، «مثلث سرپینسکی» هست. یه مثلث بزرگ داریم، وسطش رو برمی داریم و یه مثلث کوچیک تر سفید ایجاد می کنیم. حالا همین کار رو برای سه مثلث باقی مونده انجام می دیم و این فرآیند رو تا بی نهایت تکرار می کنیم. چیزی که به دست میاد، یه مثلث تو خالیه که پر از جزئیات و تکراره. این فراکتال ها نشون می دن که چطور با یه قانون ساده و تکرار اون، میشه به پیچیدگی های شگفت انگیزی رسید.
فصل ششم: فراکتال های جبری (الگوهای ریاضی پنهان)
حالا از دنیای اشکال هندسی ملموس، وارد دنیای معادلات و فرمول های ریاضی میشیم؛ جایی که فراکتال های جبری شکل می گیرن. این نوع فراکتال ها از طریق تکرار (اصطلاحاً تکرار) یه سری معادلات ریاضی به وجود میان و کامپیوتر اینجا نقش خیلی مهمی داره. بدون کامپیوتر، دیدن این فراکتال ها تقریباً غیرممکن بود.
مهم ترین و معروف ترین مثال این بخش، دوباره همون «مجموعه مندلبروت» هست که توی فصل دوم هم بهش اشاره کردیم. این مجموعه از یه معادله ساده به دست میاد که بارها و بارها تکرار میشه و هر بار، نتیجه قبلی به عنوان ورودی برای مرحله بعدی استفاده میشه. نتیجه این تکرارها، یه شکل بی نهایت پیچیده و زیباست که همون قلب تپنده دنیای فراکتال هاست. مجموعه جولیا هم یکی دیگه از فراکتال های جبریه که ارتباط نزدیکی با مجموعه مندلبروت داره. این ها نشون می دن چطور حتی از دل فرمول های به ظاهر خشک ریاضی، میشه به نهایت زیبایی و پیچیدگی رسید.
فصل هفتم: فراکتال های تصادفی (بی نظمی در نهایت نظم)
شاید براتون سوال پیش بیاد که چطور یه چیزی می تونه هم فراکتال باشه و هم «تصادفی»؟ مگه فراکتال ها الگوهای تکراری ندارن؟ خب، فراکتال های تصادفی دقیقاً همون چیزایی هستن که تو طبیعت دور و برمون می بینیم. اینا به ظاهر بی نظم و تصادفی به نظر می رسن، ولی اگه خوب دقت کنیم، می بینیم که یه ساختار فراکتالی پنهان دارن. مثلاً خط ساحلی، ابرها، کوه ها، سطح یه برگ یا حتی نحوه رشد ریشه های درختان.
تصور کنید یه کوه رو از دور می بینید، ناهمواره و بی نظم. حالا اگه نزدیک تر بشید و به یه بخش کوچیک ازش نگاه کنید، می بینید که اون بخش کوچیک هم باز همون ناهمواری ها و الگوهای پیچیده ای رو داره که کوه بزرگتر داشت. این یعنی خودتشابهی اینجا هم هست، اما نه به صورت دقیق و مهندسی شده، بلکه به صورت «آماری» یا «تقریبی». این نوع فراکتال ها خیلی به کار مدل سازی پدیده های طبیعی میان و به دانشمندان کمک می کنن تا این پیچیدگی ها رو بهتر بفهمن و حتی پیش بینی کنن.
فصل هشتم: فراکتال های سه بعدی (فراتر از دو بعد)
تا اینجا بیشتر درباره فراکتال های دو بعدی حرف زدیم؛ یعنی اشکالی که میشه روی کاغذ کشید یا روی صفحه کامپیوتر دید. ولی خب، دنیای واقعی ما سه بعدیه، پس آیا فراکتال ها توی دنیای سه بعدی هم وجود دارن؟ بله، قطعا! فراکتال های سه بعدی یه پله پیچیده تر هستن و نشون می دن که چطور میشه این پیچیدگی ها رو به ابعاد بالاترم کشوند. مثلاً، اگه یه درخت رو در نظر بگیرید، ساختار شاخه ها و تنه و برگ هاش در واقع یه فراکتال سه بعدیه. یا اگه به ساختار داخلی اسفنج ها یا بعضی از سنگ های معدنی نگاه کنید، می تونید الگوهای فراکتالی سه بعدی رو پیدا کنید.
تولید و تصویرسازی فراکتال های سه بعدی خیلی پیچیده تر از نوع دو بعدی اوناست و نیاز به قدرت محاسباتی بالاتری داره. اما کاربردهاشون هم خیلی جالبه. مثلاً توی گرافیک کامپیوتری برای ساخت مناظر طبیعی واقع گرایانه (مثل کوه ها و ابرها) یا حتی توی طراحی های معماری میشه ازشون الهام گرفت. فکر کنید چقدر میشه با استفاده از این مفاهیم، ساختارها و فرم های جدید و زیبایی رو خلق کرد که هم کاربردی باشن و هم از نظر بصری خیره کننده.
فصل نهم: فراکتال های طبیعی: فراکتال و طبیعت (آینه ای از جهان)
شاید جذاب ترین بخش فراکتال ها، همینه که می فهمیم اونا چقدر تو طبیعت دور و برمون حضور دارن. اصلاً انگار طبیعت خودش استاد ساخت فراکتاله! میلاد اسکندردوست توی این فصل، حسابی روی این موضوع مانور داده و نشون داده که چطور میشه دنیا رو از چشم های فراکتال نگاه کرد. مثلاً به برف دانه ها نگاه کنید، هر کدوم یه شاهکار فراکتالی هستن که هیچ دوتایی شون شبیه هم نیست. یا رگ های بدن ما، از رگ های بزرگ تا مویرگ های ریز، همه یه الگوی فراکتالی رو دنبال می کنن تا خون به تمام سلول ها برسه.
رودخانه ها و شاخه های فرعی شون، ریشه های درختان، الگوی رشد برگ ها، شکل ابرها، ساختار DNA، حتی شیوه رشد بلورها توی سنگ ها، و سیستم عروق خونی، همه و همه نشون دهنده حضور فراکتال ها هستن. این یعنی فراکتال ها فقط یه مفهوم ریاضی خشک نیستن، بلکه یه ابزار قدرتمند برای توصیف و حتی پیش بینی پدیده های طبیعی هستن. مندلبروت می گفت: ابرها کره نیستند، کوه ها مخروط نیستند، خطوط ساحلی دایره نیستند و پوست درختان هم صاف نیست. اون نشون داد که فراکتال ها بهترین راه برای توصیف این پدیده های «غیر اقلیدسی» هستن.
فصل دهم: فراکتال های مصنوعی و مهندسی (خلق با الهام از طبیعت)
وقتی دانشمندا فهمیدن که فراکتال ها چقدر تو طبیعت کاربردی و کارآمد هستن، تصمیم گرفتن ازشون تو حوزه های مهندسی و طراحی هم استفاده کنن. به اینا میگن فراکتال های مصنوعی. اینجاست که می بینیم علم چقدر می تونه از طبیعت الهام بگیره و چیزهای جدیدی رو خلق کنه. مثلاً یکی از معروف ترین کاربردها، «آنتن های فراکتال» هستن. آنتن های معمولی باید بزرگ باشن تا بتونن فرکانس های زیادی رو دریافت کنن، ولی آنتن های فراکتال با یه طراحی پیچیده و خودتشابه، می تونن تو فضای کوچیک، فرکانس های خیلی بیشتری رو بگیرن! این برای موبایل و دستگاه های دیگه خیلی کاربردیه.
علاوه بر این، توی فشرده سازی تصویر هم از فراکتال ها استفاده میشه. چون یه فراکتال رو میشه با یه فرمول ساده تولید کرد، میشه حجم عظیمی از اطلاعات رو با یه فرمول کوچیک نمایش داد و این به فشرده سازی خیلی کمک می کنه. توی گرافیک کامپیوتری برای ساخت مناظر طبیعی واقع گرایانه، طراحی هنری، و حتی تو بازار بورس برای تحلیل الگوهای قیمت ها از این دانش استفاده میشه. پتانسیل های آینده این دانش واقعاً نامحدوده و هر روز کاربردهای جدیدی ازش پیدا میشه.
فصل یازدهم: فراکتال و کامپیوتر (ابزار قدرتمند کشف و خلق)
همونطور که تو فصل های قبلی هم اشاره شد، کامپیوتر تو دنیای فراکتال ها نقش حیاتی داره. راستش رو بخواید، بدون قدرت پردازشی کامپیوترها، کشف و ترسیم بسیاری از فراکتال ها مثل مجموعه مندلبروت یا جولیا اصلاً ممکن نبود. این کامپیوترها هستن که می تونن یه معادله ریاضی رو میلیون ها بار تکرار کنن و هر بار نتیجه رو به عنوان ورودی بعدی به کار بگیرن تا اون شکل بی نهایت پیچیده فراکتالی رو به نمایش بذارن.
توی این فصل، میلاد اسکندردوست به نقش مهم کامپیوتر در مطالعه و تحلیل فراکتال ها می پردازه. نرم افزارهای خاصی وجود دارن که به دانشمندان و علاقه مندان اجازه میدن تا فراکتال های مختلف رو تولید کنن، اونا رو دستکاری کنن و حتی روی جزئیاتشون زوم کنن تا پیچیدگی بی نهایت اون ها رو از نزدیک ببینن. این یعنی کامپیوتر نه تنها یه ابزار برای کشف بوده، بلکه یه ابزار برای خلق و درک عمیق تر این پدیده های شگفت انگیزه.
از نرم افزارهای ساده ای که فراکتال های پایه رو تولید می کنن، تا الگوریتم های پیچیده تر برای تحلیل ابعاد کسری یا مدل سازی فراکتال های تصادفی، همه و همه نشون دهنده اینه که رابطه بین فراکتال و کامپیوتر یه رابطه تنگاتنگ و جدایی ناپذیره. دنیای امروز بدون کامپیوتر نمی تونه فراکتال ها رو به این گستردگی کشف و درک کنه.
نتیجه گیری
خلاصه که کتاب «اسرار فراکتال» میلاد اسکندردوست، یه جورایی چشم ما رو به دنیای جدیدی باز می کنه. قبل از خوندن این کتاب، شاید خیلی از چیزای اطرافمون رو بی نظم و نامرتب می دیدیم، اما حالا می فهمیم که حتی تو دل بزرگترین بی نظمی ها هم یه نظم پنهان وجود داره؛ نظمی که با هندسه فراکتالی قابل توضیحه. کشف بنوئیت مندلبروت یه هدیه بزرگ به بشریت بود، چون به ما یه دید جدید داد تا زیبایی و پیچیدگی جهان رو از یه زاویه متفاوت ببینیم.
این کتاب فقط درباره ریاضیات نیست، درباره یه جور فلسفه جدید نگاه به دنیاست. درباره اینکه چطور میشه از سادگی به پیچیدگی رسید و چطور میشه یه الگوی کوچیک رو بارها و بارها تکرار کرد و یه دنیای بی کران رو خلق کرد. اگه شما هم مثل ما کنجکاو هستید و دوست دارید بیشتر توی این دنیای بی نهایت پیچیده و زیبا غرق بشید، پیشنهاد می کنم حتماً نسخه کامل کتاب «اسرار فراکتال» رو تهیه کنید و با قلم روان میلاد اسکندردوست، سفری بی نظیر رو به عمق این پدیده های شگفت انگیز تجربه کنید. مطمئن باشید پشیمون نمی شید.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کامل کتاب اسرار فراکتال (اثر میلاد اسکندردوست)" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کامل کتاب اسرار فراکتال (اثر میلاد اسکندردوست)"، کلیک کنید.