
معرفی فیلم هدیه (The Gift)
فیلم «هدیه» (The Gift) سال ۲۰۱۵ یک تریلر روانشناختی بی نظیر به کارگردانی جوئل اجرتون است که با داستانی پر از تعلیق، پیامدهای قلدری و بازگشت گذشته ای تاریک را به شکلی هوشمندانه و نفس گیر به تصویر می کشد و مخاطب را تا آخرین لحظه درگیر حدس و گمان نگه می دارد.
اگه دنبال یک فیلم هستین که حسابی ذهنتون رو درگیر کنه و بعد از تموم شدن هم تا مدت ها فکرتون رو مشغول کنه، «هدیه» سال ۲۰۱۵ همون چیزیه که می خواین. این فیلم اصلاً از اون مدل تریلرهای معمولی نیست که با چندتا جامپ اسکر (شوک های ناگهانی) تموم بشه و بره پی کارش. نه، «هدیه» خیلی عمیق تره، لایه های زیادی داره و می خواد شما رو به چالش بکشه.
همین اول کار بگم که ممکنه با شنیدن اسم «هدیه» (The Gift) یاد یه فیلم دیگه بیفتین. راستش رو بخواین، دوتا فیلم معروف با این اسم وجود داره. یکی همون فیلمی که سام ریمی تو سال ۲۰۰۰ ساخت و بیشتر یه تریلر ماوراءالطبیعه بود، و اون یکی هم همین فیلمی که الان می خوایم در موردش صحبت کنیم، یعنی «هدیه» سال ۲۰۱۵ که جوئل اجرتون کارگردانیش رو به عهده داشته. مقاله ما قراره تمام و کمال روی نسخه ۲۰۱۵ متمرکز باشه، پس خیالتون راحت، دیگه گیج نمی شین.
اجرتون، که خودش هم یکی از بازیگرهای اصلی فیلمه، توی این کارش حسابی گل کاشته. نه فقط به عنوان بازیگر، بلکه به عنوان نویسنده و کارگردان، تونسته یه تجربه سینمایی متفاوت و درگیرکننده رو خلق کنه. فیلم پر از پیچ و خم هاییه که مدام بیننده رو تو شک و تردید نگه می داره و نمی ذاره بفهمین کی خوبه و کی بد. آماده این که با هم بریم سراغ این هدیه مرموز؟
شناسنامه فیلم The Gift (2015): در یک نگاه
قبل از اینکه خیلی بریم تو دل ماجرا، بیاین یه نگاهی به اطلاعات اصلی این فیلم بندازیم تا باهاش بیشتر آشنا بشیم:
عنوان اصلی | The Gift |
---|---|
سال ساخت | ۲۰۱۵ |
کارگردان | جوئل اجرتون (Joel Edgerton) |
نویسنده | جوئل اجرتون (Joel Edgerton) |
بازیگران اصلی | جیسون بیتمن (Jason Bateman)، ربکا هال (Rebecca Hall)، جوئل اجرتون (Joel Edgerton) |
ژانر | تریلر روانشناختی، درام، معمایی |
مدت زمان | ۱۰۸ دقیقه |
امتیازات (میانگین) | IMDb: 7.0/10, Metacritic: 78/100 |
کشور سازنده | ایالات متحده آمریکا، استرالیا |
یک تمایز مهم: فیلم The Gift (2000) ساخته سام ریمی
همونطور که گفتم، برای اینکه کلاً از شر هر نوع سوءتفاهمی خلاص بشیم، لازمه یه اشاره کوچیک هم به نسخه قدیمی تر «هدیه» داشته باشیم. «هدیه» سال ۲۰۰۰ رو سام ریمی، کارگردان معروف فیلم هایی مثل «مرد عنکبوتی» و «شرارت مرده» (Evil Dead) ساخت. این فیلم بیشتر یه تریلر ماوراءالطبیعه بود و تمرکزش روی یه خانم با قدرت های روانی (با بازی کیت بلانشت) بود که سعی می کرد با استفاده از این توانایی ها به حل یه پرونده قتل کمک کنه. بازیگرای معروفی مثل کیانو ریوز هم توش حضور داشتن.
فرق اصلیش با «هدیه» ۲۰۱۵ چیه؟ خیلی چیزها! ژانر، داستان، حال و هوا و حتی پیام فیلم ها کاملاً متفاوته. پس اگه جایی دیدین کسی از «فیلم هدیه ترسناک است؟» می پرسه، احتمالاً منظورش نسخه قدیمی تره، چون نسخه ۲۰۱۵ بیشتر روی ترس های روانی و واقعی زندگی ما مانور می ده تا مسائل فراطبیعی. پس ما بحثمون رو روی همین نسخه روانشناختی و پرمغز جوئل اجرتون ادامه می دیم.
خلاصه داستان فیلم The Gift (2015): وقتی هدیه ها معنایی دیگر پیدا می کنند
داستان فیلم از جایی شروع می شه که سایمون (جیسون بیتمن) و رابین (ربکا هال)، یه زوج خوشبخت و موفق، به یه خونه رویایی تو لس آنجلس نقل مکان می کنن. سایمون تو کارش خیلی موفقه و رابین هم یه طراح داخلیه. زندگی شون به نظر عالی میاد؛ خونه بزرگ، موقعیت اجتماعی خوب و آینده ای روشن. اما همه این ها قرار نیست برای مدت طولانی همین طور بی نقص باقی بمونه.
یه روز سایمون به طور تصادفی با یه همکلاسی قدیمی به اسم گوردو (جوئل اجرتون) روبرو می شه. گوردو، که تو دبیرستان به «گوردوی عجیب غریب» معروف بوده، یه جورایی فراموش شده بود. بعد از این دیدار، گوردو شروع می کنه به فرستادن هدیه های مرموز برای سایمون و رابین. اولش همه چیز دوستانه به نظر می رسه، گوردو می خواد دوباره با دوست قدیمیش رابطه برقرار کنه، اما کم کم این هدیه ها و رفتارهای گوردو عجیب و غریب و حتی آزاردهنده می شن.
رابین، که ذاتاً آدم کنجکاوتریه، از این قضیه دلواپس می شه و سعی می کنه سر از کار گوردو دربیاره. همین کنجکاوی باعث می شه که تنش ها بین سایمون و رابین زیاد بشه. سایمون سعی می کنه این قضیه رو کم اهمیت جلوه بده، اما رابین نمی تونه حس نگرانی رو از خودش دور کنه. با هر هدیه جدید و هر برخورد گوردو، لایه های پنهان گذشته سایمون آروم آروم رو می شه و زندگی ایده آل این زوج به شکلی غیرقابل برگشت به هم می ریزه. فیلم کاری می کنه که شما هم همراه رابین، هی از خودتون بپرسین «واقعاً چی شده؟». نکته جالب فیلم اینه که شما رو مدام بین خوب و بد بودن شخصیت ها سرگردون نگه می داره و نمی ذاره به راحتی قضاوت کنین. این فیلم بیشتر از اینکه دنبال جامپ اسکر باشه، با روانتون بازی می کنه.
تحلیل شخصیت ها: لایه های پنهان روان انسانی
یکی از نقاط قوت اصلی «معرفی فیلم هدیه» (The Gift) شخصیت پردازی فوق العاده شه. هیچ کس تو این فیلم تک بعدی نیست و هر کدوم لایه های پنهان و پیچیده ای دارن که داستان رو عمیق تر و واقعی تر می کنن. بیاین یه نگاهی به سه شخصیت اصلی فیلم بندازیم:
سایمون (جیسون بیتمن): مرد موفق با گذشته ای تاریک
جیسون بیتمن، که معمولاً تو نقش های کمدی یا آدمای باهوش و دوست داشتنی می بینیمش، اینجا یه نقش کاملاً متفاوته. سایمون ظاهری کاریزماتیک و موفق داره، مدیر یه شرکت امنیت سایبریه و به نظر میاد همه چیز رو تحت کنترل داره. اما زیر این ظاهر فریبنده، جاه طلبی های تاریک و گذشته ای خشونت آمیز پنهان شده. اون نماد «قلدری» و آدماییه که برای رسیدن به هدفشون، از هر وسیله ای استفاده می کنن و به دیگران آسیب می زنن. بازی چندوجهی بیتمن تو نقش مردی که حقیقتش به تدریج فاش می شه، واقعاً دیدنیه. اون همزمان هم می تونه مهربون و دلواپس باشه، و هم یه سایه از عصبانیت و جاه طلبی تو نگاهش دیده بشه. تشخیص مرز بین این دو وجه، واقعاً کار سختیه و بیتمن به خوبی از پسش برمیاد.
رابین (ربکا هال): چشم و گوش مخاطب در کشف حقایق
ربکا هال نقش رابین، همسر نگران و کنجکاو سایمون رو بازی می کنه. رابین یه جورایی چشم و گوش ما مخاطب ها تو فیلمه. اون آسیب پذیره و با هر اتفاق جدید، بیشتر تو شک و تردید فرو می ره. اولش ساده لوحه، ولی هرچی جلوتر می ریم، متوجه حقایق پنهان می شه و شخصیتش از سادگی به سمت بدبینی و درک عمیق تر از آدم ها و دنیای اطرافش حرکت می کنه. تحول شخصیت رابین، از زنی که فقط نگران همسرشه به کسی که دنبال حقیقت می گرده، نقطه محوری فیلمه. اون نمادی از وجدان بیداریه که نمی تونه در برابر بی عدالتی ها ساکت بمونه.
گوردو (جوئل اجرتون): قربانی گذشته که برای انتقام بازگشته است
جوئل اجرتون خودش نقش گوردو رو بازی می کنه. گوردو شخصیتی مرموز، آرام و در ظاهر بی نوا داره. همونطور که تو دبیرستان به «گوردوی عجیب غریب» معروف بوده، الان هم یه جورایی عجیبه. اون نماد «قربانی» گذشته ایه که برای تسویه حساب و انتقام بازگشته. بازی کنترل شده و تأثیرگذار اجرتون تو این نقش واقعاً تحسین برانگیزه. اون همزمان هم ترحم بیننده رو برمی انگیزه و هم حس ترس و دلهره رو تو دلش می ندازه. گوردو یه شخصیت خاکستریه؛ نمی شه به راحتی اونو یه آدم کاملاً بد یا کاملاً خوب دونست. آیا اون فقط یه قربانیه که دنبال عدالته، یا یه شخصیت سادیستیک که می خواد زندگی بقیه رو نابود کنه؟ اجرتون با بازی فوق العاده ش این مرز رو حسابی محو می کنه.
این تضاد و درگیری درونی شخصیت ها، فیلم رو به یه تجربه عمیق تر تبدیل می کنه و اجازه می ده که «معرفی فیلم هدیه» فراتر از یه تریلر ساده بره و وارد دنیای پیچیده روانشناسی انسان بشه.
کارگردانی و فضاسازی: هنر تعلیق بدون جامپ اسکر
اگه بخوایم صادق باشیم، جوئل اجرتون با «هدیه» سال ۲۰۱۵ حسابی همه رو غافلگیر کرد. این اولین تجربه کارگردانی بلندش بود و تونست با این فیلم نشون بده که چقدر باهوش و کاربلده. خیلی از کارگردان های تازه کار سراغ کلیشه های ژانر تریلر می رن، مثلاً از جامپ اسکرهای بی مورد یا صداهای بلند و ناگهانی استفاده می کنن تا بیننده رو بترسونن. اما اجرتون راه دیگه ای رو انتخاب کرد.
توی این فیلم، دلهره و اضطراب نه از یه هیولای پشت در یا روح سرگردون، بلکه از درون شخصیت ها و دیالوگ ها به وجود میاد. اجرتون استاد ایجاد «تنش روانشناختیه». یعنی کاری می کنه که شما مدام حس ناامنی داشته باشین، نگران باشین و ذهنتون درگیر سوالات بی جواب باشه. اون با هوشمندی تمام، گذشته شخصیت ها رو آروم آروم رو می کنه و نشون می ده که چطور تصمیمات و کارهای گذشته، حتی اگه خیلی کوچیک به نظر برسن، می تونن مثل یه دومینو، زندگی آدم ها رو به هم بریزن.
بعضی از منتقدا معتقدن که اجرتون برای فضاسازی و ایجاد حس معمایی و انتقامی، از فیلمسازهای بزرگی مثل میشائیل هانکه (تو فیلم «پنهان»/Cache) و پارک چان-ووک (تو فیلم «اولدبوی»/Oldboy) الهام گرفته. و راستش رو بخواین، این تأثیرگذاری ها تو فیلم کاملاً به چشم می خوره. یه جورایی «هدیه» همون حس ناامنی و سوالات بی پاسخ «پنهان» رو داره، اما با یه روایت عامه پسندتر.
«سینماتوگرافی» (تصویربرداری) و نورپردازی فیلم هم خیلی هوشمندانه عمل می کنه. مثلاً استفاده از نورهای سرد و فضای مدرن خونه، حس خالی بودن و یه جور ناامنی رو به آدم القا می کنه. حرکت های آروم دوربین، نگاه های طولانی روی چهره شخصیت ها و حتی سکوت های طولانی، همه و همه به ایجاد این حس دلهره کمک می کنن و «هدیه» رو به یه تریلر روانشناسانه واقعی تبدیل می کنن. این فیلم ثابت می کنه که برای ترسوندن مخاطب، لازم نیست حتماً فریاد بزنی، گاهی وقتا یه نگاه یا یه هدیه کوچیک می تونه هزار برابر ترسناک تر باشه.
«لذت اصلی هدیه رسیدن به آن پیچش است، زیرا فیلمنامه و کارگردانی اجرتون بیشتر از هرچیزی نشان می دهد که او کاملا بر قواعد تنش آفرینی و چیزی که بیننده را به دلهره می اندازد، واقف است.»
نمادگرایی و عناصر بصری عمیق در هدیه
«معرفی فیلم هدیه» (The Gift) فقط یه داستان پر از تعلیق نیست، بلکه پر از نمادها و جزئیات بصریه که به فیلم عمق بیشتری می دن و می تونن ساعت ها فکرتون رو مشغول کنن. بیاین به چندتا از مهم ترینشون نگاهی بندازیم:
خانه مدرن و دیوارهای شیشه ای: نمایش آسیب پذیری
خانه ای که سایمون و رابین توش زندگی می کنن، یه خونه خیلی مدرن با دیوارهای شیشه ای بزرگه. این معماری زیبا و به ظاهر آزاد، تو فیلم تبدیل به نمادی از «از بین رفتن حریم خصوصی» و «آسیب پذیری» این زوج در برابر نگاه و قضاوت دیگران می شه. وقتی دیوارهای خونه تون شیشه ای باشه، دیگه نمی تونین چیزی رو پنهون کنین. ورود گوردو به زندگی شون، دقیقاً مثل یه نگاه از بیرون به داخل این دیوارهای شیشه ایه که همه چیز رو فاش می کنه و نشون می ده که چقدر این زوج در برابر گذشته و اتفاقات ناخواسته، آسیب پذیرن.
حوضچه ماهی قرمز: از دوستی تا انتقام
اول فیلم حوضچه ماهی جلوی خونه خالیه. وقتی گوردو شروع به فرستادن هدیه می کنه، یه حوضچه کوچیک و بعد ماهی قرمز توش قرار می گیره. این حوضچه اولش می تونه نماد شروع یه رابطه دوستی (یا حداقل تلاشی برای اون) باشه. اما وقتی ماهی ها می میرن، معنای همه چیز عوض می شه. مرگ ماهی ها، نشونه ای از تغییر ماهیت رابطه، از بین رفتن دوستی و آشکار شدن نیت های تاریک گوردو برای انتقامه. این یه هشدار بصری ظریفه که نشون می ده اوضاع داره بدتر می شه.
هدایا: ابزار دوستی یا تهدید؟
اسم فیلم هم که «هدیه» است! خود هدایا تو این فیلم، از یه نماد ساده دوستی و جبران، تبدیل می شن به ابزاری برای تهدید، نفوذ به زندگی خصوصی و در نهایت، انتقام. گوردو با این هدایا، نه تنها وارد خونه و زندگی این زوج می شه، بلکه وارد ذهن و روانشون هم می شه. اون چیزی که اولش به نظر می اد مهربونیه، کم کم تبدیل می شه به یه ابزار آزاردهنده و ترسناک.
سه میمون دانا: نمادی از انکار و پنهان کاری
تو یه صحنه از فیلم، سه میمون دانا رو روی میز می بینیم: یکی دهانش رو گرفته (شر نگو)، یکی گوش هاش رو (شر نشنو) و یکی چشم هاش رو (شر نبین). این مجسمه ها نمادی از «انکار حقیقت»، «پنهان کاری» و «مسئولیت گریزی» سایمون تو گذشته شه. سایمون نمی خواست شر رو ببینه، بشنوه یا بگه، و همین انکارها باعث شده که گذشته برگرده و گریبانش رو بگیره. این سه میمون یه جورایی وجدان خاموش سایمون رو نشون می دن.
نقش فرزند: بازتاب تنهایی و فقدان
تو فیلم می بینیم که این زوج فرزندی ندارن و رابین هم یه سقط جنین داشته. عدم حضور فرزند و این فقدان، نه تنها روی رابطه سایمون و رابین تأثیر می ذاره، بلکه عاملی برای همدردی ناخودآگاه رابین با گوردو می شه. گوردو هم یه جورایی قربانیه، مثل یه کودکی که آزار دیده. این عنصر نشون دهنده تنهایی و از دست دادن، لایه ای انسانی تر به درگیری های فیلم اضافه می کنه.
شغل شخصیت ها: بازتابی از هویت
شغل سایمون، «امنیت سایبری»، با پنهان کاری ها و لایه های مخفی داستان پیوند عمیقی داره. اون سعی می کنه زندگی و گذشته خودش رو امن نگه داره و از دید بقیه پنهون کنه. در مقابل، رابین که «طراح داخلیه»، مدام در حال تلاش برای ساختن و نظم دادن به یه زندگی جدید و زیباست، اما اون چیزی که در درون پنهان شده، همه تلاش هاش رو به هم می ریزه. حتی شغل گوردو به عنوان یه کمدین سیار، میتونه نمادی از ظاهر سازی و پنهان کردن دردها پشت یه لبخند باشه.
همه این نمادها دست به دست هم می دن تا «معرفی فیلم هدیه» رو به یه تجربه عمیق تر از یه تریلر ساده تبدیل کنن و مخاطب رو به فکر فرو ببرن.
مضامین اصلی فیلم: فراتر از انتقام فردی
«هدیه» (The Gift) فقط یه داستان ساده انتقامی نیست، بلکه پر از مضامین فکری و اجتماعیه که باعث می شه بعد از دیدن فیلم حسابی به فکر فرو برین. بیاین با هم به مهم ترین این مضامین نگاهی بندازیم:
پیامدهای قلدری (Bullying): چرخه خشونت
یکی از اصلی ترین پیام های فیلم، نشون دادن تأثیرات مخرب «قلدری» و زورگویی های دوران مدرسه و نوجوانیه. فیلم به وضوح نشون می ده که چطور یه شوخی یا آزار کوچیک، که ممکنه برای قلدرها بی اهمیت باشه، می تونه زندگی یه نفر رو برای همیشه نابود کنه. گوردو نمونه بارز یه قربانیه که زخم های گذشته ش هیچ وقت التیام پیدا نکرده و حالا این زخم ها سر باز کردن. فیلم از ما می پرسه: «آیا واقعاً می شه از پیامدهای کارهای گذشته فرار کرد؟»
دروغ و پنهان کاری: فروپاشی زندگی
سایمون برای حفظ ظاهر و موفقیتش، زندگی خودش رو روی دروغ ها و پنهان کاری های گذشته بنا کرده. فیلم نشون می ده که چطور یه دروغ کوچیک می تونه مثل یه گلوله برفی، بزرگ و بزرگ تر بشه و در نهایت، تمام زندگی یه نفر رو به فروپاشی بکشونه. وقتی حقیقت کم کم رو می شه، دیگه هیچ چیزی مثل قبل نیست.
قضاوت و پیش داوری: به چالش کشیدن باورها
«هدیه» (The Gift) کاری می کنه که مخاطب مدام تو قضاوت شخصیت ها شک کنه. اولش فکر می کنیم گوردو آدم بده و سایمون آدم خوبه، اما هرچی جلوتر می ریم، این مرزها محو می شن. فیلم ما رو به چالش می کشه که به راحتی قضاوت نکنیم و از خودمون بپرسیم: «آیا واقعاً آدم ها همون چیزی هستن که نشون می دن؟»
عدالت و انتقام: مرز باریک و خطرناک
فیلم مرز بین «عدالت» و «انتقام» رو حسابی باریک نشون می ده. آیا کاری که گوردو می کنه، صرفاً به دست آوردن عدالته، یا یه انتقام شخصی و ویرانگر؟ «هدیه» اشکال مختلف انتقام رو بررسی می کنه و نشون می ده که گاهی اوقات، انتقام گرفتن، نه تنها به قربانی آرامش نمی ده، بلکه می تونه زندگی همه رو به یه جهنم تبدیل کنه.
فرهنگ برندگان و بازندگان: نقدی بر جاه طلبی
یه نقد قوی که فیلم به جامعه داره، به «فرهنگ برندگان و بازندگان» برمی گرده. تو این فرهنگ، موفقیت به هر قیمتی ستایش می شه و آدم ها برای رسیدن به اهدافشون، حاضرن از روی بقیه رد بشن و افراد ضعیف تر رو له کنن. سایمون نماد این آدم هاست که فکر می کنه چون تو زندگی موفقه، می تونه هر کاری کرده باشه و کسی حق نداره ازش سوال کنه.
گذشته با تو کارش تمام نشده است: مفهوم محوری
مهم ترین و محوری ترین پیام فیلم، همون جمله ایه که گوردو به سایمون می گه: «تو، کارت با گذشته تمام شده، اما گذشته کارش با تو تمام نشده!» این جمله، خلاصه کل فیلمه. نشون می ده که اعمال ما، خوب یا بد، فراموش نمی شن و دیر یا زود، مثل یه بومرنگ به خودمون برمی گردن. نمی شه از گذشته فرار کرد و باید با پیامدهاش روبرو شد.
«هدیه» (The Gift) با این مضامین عمیق، فراتر از یه سرگرمی ساده می ره و تبدیل به یه آینه می شه که می تونیم توش لایه های پنهان جامعه و خودمون رو ببینیم. بهتون پیشنهاد می کنم حتماً بعد از دیدن فیلم، حسابی در مورد این مضامین فکر کنین.
چرا باید فیلم هدیه را ببینید؟ (نکات قوت فیلم)
تا اینجا حسابی در مورد «معرفی فیلم هدیه» (The Gift) صحبت کردیم، ولی اگه هنوز دو دلین که این فیلم رو ببینین یا نه، بذارین چند دلیل قاطع بهتون بدم که چرا نباید این تجربه سینمایی رو از دست بدین:
- داستان پیچیده، پرتعلیق و غیرقابل پیش بینی: این فیلم از اوناست که نمی تونین حدس بزنین قراره چی بشه. هرچی جلوتر می رین، پیچیده تر می شه و مدام شما رو تو شک و تردید نگه می داره. پایان بندیش هم که دیگه یه بمب خبریه!
- شخصیت پردازی عمیق و چندلایه: همونطور که گفتیم، هیچ کدوم از شخصیت ها سیاه و سفید نیستن. همه خاکستری ان و لایه های پنهان زیادی دارن که باعث می شه حسابی باهاشون درگیر بشین و حتی گاهی بهشون حق بدین.
- بازی های درخشان هر سه بازیگر اصلی: جیسون بیتمن، ربکا هال و جوئل اجرتون (که خودش کارگردان هم هست)، هر سه تو این فیلم غوغا کردن. نقش هاشون رو اونقدر خوب بازی کردن که واقعاً حس می کنین این اتفاقات داره تو دنیای واقعی می افته. بیتمن که از کلیشه های نقش های قبلیش فاصله گرفته، اینجا یه چیز دیگه ست.
- کارگردانی هوشمندانه و دوری از کلیشه های ژانر: جوئل اجرتون با اینکه اولین تجربه کارگردانیش بود، ثابت کرد که یه نابغه ست. اون به جای شوک های الکی و جامپ اسکرهای بی مورد، با روانتون بازی می کنه و ترس رو از یه جای عمیق تر به وجود میاره.
- مضامین فکری و اجتماعی تأمل برانگیز: فیلم فقط یه سرگرمی نیست. در مورد قلدری، دروغ، انتقام، قضاوت و پیامدهای کارهای گذشته صحبت می کنه. بعد از دیدنش، احتمالاً تا مدت ها بهش فکر می کنین و شاید حتی تو نگاهتون به آدم ها تغییر ایجاد بشه.
- پایان بندی تکان دهنده و ماندگار: این یکی رو دیگه حتماً باید خودتون تجربه کنین. پایان فیلم از اوناست که تا مدت ها تو ذهنتون حک می شه و شمارو حسابی تحت تأثیر قرار می ده. از اون پایان هایی نیست که به راحتی فراموشش کنین.
پس اگه دنبال یه فیلم باکیفیت و متفاوت هستین که هم سرگرمتون کنه و هم به فکر فرو ببره، «هدیه» (The Gift) سال ۲۰۱۵ رو حتماً تو لیست تماشاتون قرار بدین. پشیمون نمی شین.
نظرات منتقدان و بازتاب ها
وقتی «معرفی فیلم هدیه» (The Gift) سال ۲۰۱۵ اکران شد، خیلی زود تونست توجه منتقدین رو به خودش جلب کنه و حسابی تحسین بشه. با اینکه شاید تو گیشه نتونست با فیلم های پرهزینه رقابت کنه، اما کیفیت بالای فیلم باعث شد که منتقدین حسابی ازش استقبال کنن.
مثلاً امتیاز ۷۸ از ۱۰۰ تو سایت Metacritic و امتیاز ۷ از ۱۰ تو IMDb، خودش نشون دهنده رضایت بالای منتقدین و تماشاگراست. خیلی از منتقدا از فیلمنامه هوشمندانه جوئل اجرتون، کارگردانی دقیقش و بازی های درخشان بازیگرا به خصوص جیسون بیتمن، ربکا هال و خود اجرتون تعریف و تمجید کردن.
منتقدها روی این نکته تأکید داشتن که فیلم به جای اینکه دنبال ترس های سطحی و لحظه ای باشه، یه «تریلر روانشناسانه» اصیله که با هوش و ذکاوت، تنش رو از درون داستان و شخصیت ها بیرون می کشه. بعضی ها حتی «هدیه» رو با آثار کارگردان های بزرگی مثل دیوید فینچر (در فیلم «دختر گم شده») مقایسه کردن و ازش به عنوان یه جایگزین لایق برای تریلرهای تاریک و فکری نام بردن.
چیزی که «هدیه» رو خاص می کنه، اینه که با گذشت زمان، ارزشش بیشتر و بیشتر شده. این از اون فیلم هاست که در ابتدا شاید اونقدر که باید دیده نشد، اما رفته رفته به عنوان یه اثر «کالت» و ماندگار تو ذهن سینمادوست ها جا باز کرده. این خاصیت فیلم های فکری و عمیقه که مثل یه شراب کهنه، با گذر زمان جاافتاده تر و جذاب تر می شن.
پس اگه می خواین یه فیلم ببینین که همزمان هم توسط منتقدین و هم تماشاگرای معمولی تایید شده، «هدیه» (The Gift) یه انتخاب عالیه.
سخن پایانی
«معرفی فیلم هدیه» (The Gift) سال ۲۰۱۵، واقعاً فراتر از یه فیلمه؛ یه تجربه ست، یه چالش فکریه که شما رو به دنیای تاریک و پیچیده روان انسان می بره. جوئل اجرتون با اولین تجربه کارگردانیش، یه شاهکار خلق کرده که نه تنها سرگرم کننده ست، بلکه به شدت تأمل برانگیزه.
این فیلم نشون می ده که گذشته هیچ وقت ما رو تنها نمی ذاره و دروغ ها و قلدری ها، هرچقدر هم که کوچیک باشن، می تونن پیامدهای بزرگی داشته باشن. «هدیه» شما رو مجبور می کنه که به قضاوت هاتون شک کنین، به ذات انسان ها فکر کنین و به این سوال مهم جواب بدین که آیا واقعاً می شه از سایه اعمال گذشته فرار کرد؟
اگه دنبال یه تریلر هستین که فقط دلتون رو نلرزونه، بلکه ذهنتون رو به هم بریزه و تا مدت ها باهاتون بمونه، حتماً «هدیه» (The Gift) رو ببینین. از اون فیلم هاست که بعد از تموم شدنش، حسابی در موردش با دوستاتون صحبت می کنین و هر بار لایه های جدیدی ازش کشف می کنین.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "معرفی فیلم هدیه (The Gift) – هر آنچه باید بدانید" هستید؟ با کلیک بر روی فیلم و سریال، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "معرفی فیلم هدیه (The Gift) – هر آنچه باید بدانید"، کلیک کنید.