سریال آزمون بی گناهی | نقد و بررسی کامل (تصمیم برای تماشا)

سریال آزمون بی گناهی | نقد و بررسی کامل (تصمیم برای تماشا)

معرفی و نقد سریال آزمون بی گناهی

سریال «آزمون بی گناهی» (Ordeal by Innocence) یک اقتباس جذاب و پرحاشیه از رمان معمایی معروف آگاتا کریستی است که به خوبی توانسته حس کنجکاوی و هیجان مخاطب را تا لحظه آخر حفظ کند و با فضاسازی غنی و بازی های درخشان، شما را به دل یک معمای خانوادگی پیچیده ببرد.

اقتباس های تلویزیونی و سینمایی از آثار آگاتا کریستی همیشه طرفداران خاص خودشان را دارند. داستان های او مثل یک پازل پیچیده می مانند که هر تکه اش آدم را بیشتر به فکر فرو می برد. سریال «آزمون بی گناهی» که سال ۲۰۱۸ از شبکه BBC One پخش شد، دقیقاً همین حس و حال را دارد؛ یک درام معمایی سه قسمتی که با فضاسازی گوتیک و بازی های قوی، کاری می کند تا آخرین لحظه نتوانید قاتل را حدس بزنید. اما این سریال فقط به خاطر داستان جذابش معروف نیست، بلکه حواشی پشت صحنه اش هم به اندازه خودش پر سروصدا بود که در ادامه حسابی به آن می پردازیم.

شناسنامه سریال آزمون بی گناهی: نگاهی به جزئیات تولید

قبل از اینکه شیرجه بزنیم توی داستان و جزئیات سریال، بیایید یک نگاه کلی به مشخصات و شناسنامه این اثر داشته باشیم تا ببینیم با چه اثری طرف هستیم:

عنوان جزئیات
نام اصلی Ordeal by Innocence
نام فارسی آزمون بی گناهی
بر اساس رمان آزمون بی گناهی اثر آگاتا کریستی
ژانر معمایی، درام، تریلر (هیجان انگیز)
کارگردان ساندرا گلدباچر (Sandra Goldbacher)
فیلمنامه نویس سارا فلپس (Sarah Phelps)
سال انتشار ۲۰۱۸
کشور سازنده بریتانیا
شبکه پخش BBC One
تعداد قسمت ها ۳
بازیگران اصلی بیل نای، مورون کریستی، آنا چنسلور، آلیس ایو، النور تاملینسون، متیو گود، لوک تردوی، کریستین کوک

همانطور که می بینید، یک تیم قوی و حرفه ای پشت این کار بوده و نتیجه هم یک اثر درخور توجه شده است. حالا که با کلیات آشنا شدیم، برویم سراغ اصل ماجرا، یعنی داستان سریال.

داستان سریال آزمون بی گناهی: معمایی در قلب یک خانواده مرموز

داستان آزمون بی گناهی توی یک عمارت بزرگ و اعیانی به اسم سانی پوینت شروع می شود. این عمارت، خونه خانواده ثروتمند آرگیل است. راشل آرگیل، مادر خانواده، به طرز وحشتناکی به قتل می رسد و مظنون اصلی این پرونده، پسرخوانده اش، جک آرگیل است. همه شواهد، از جمله اثر انگشت او روی چوب دستی قاتل، علیه اش هستند. جک دستگیر می شود، اما قبل از اینکه محاکمه شود و سرنوشتش مشخص شود، توی زندان می میرد و پرونده قتل راشل آرگیل هم بسته می شود.

اینجا تازه اول ماجراست. هجده ماه بعد از این اتفاقات، لئو آرگیل، همسر راشل، می خواهد با منشی اش، گوندا وان، ازدواج کند. این تصمیم حسابی بچه های خوانده راشل را عصبی و ناراحت می کند. درست همین موقع، یک مرد مرموز به اسم دکتر آرتور کالگری سر و کله اش پیدا می شود. او ادعا می کند که در شب قتل، به جک آرگیل سواری داده و جک در آن زمان کاملاً بی گناه بوده است.

حالا تصور کنید چه اوضاعی به هم می ریزد! دکتر کالگری که ادعا می کند تازه از یک سفر تحقیقاتی طولانی در قطب بازگشته و از ماجرای قتل بی خبر بوده، خانواده را در شوک فرو می برد. لئو آرگیل او را یک شیاد می خواند و بقیه اعضای خانواده هم واکنش های متفاوتی نشان می دهند. این ادعا، مثل باز شدن جعبه پاندورا، شروعی برای برملا شدن رازها و دروغ های دفن شده در عمق این خانواده به ظاهر محترم است. کم کم می فهمیم که راشل آرگیل آن قدرها هم مادر مهربانی نبوده و شاید خیلی ها از او کینه به دل داشتند.

این سریال نشان می دهد که گاهی اوقات، پیچیده ترین معماها نه در جنایات غریبه ها، بلکه در دل تاریک ترین رازهای یک خانواده ریشه دارند.

هر قسمت، لایه های جدیدی از شخصیت ها، روابط پیچیده و انگیزه های پنهان را آشکار می کند. فلش بک ها نقش مهمی در این بین دارند و ما را به گذشته می برند تا پازل این اتفاقات را کنار هم بگذاریم. اینجاست که می فهمیم تقریباً همه اعضای خانواده، از لئو و فرزندان خوانده تا خدمتکار خانواده، می توانستند انگیزه ای برای قتل راشل داشته باشند.

هشدار اسپویل: اگر نمی خواهید جزئیات اصلی داستان و هویت قاتل برایتان فاش شود، این پاراگراف را نخوانید.

در ادامه داستان، دکتر کالگری متوجه می شود که ادعاهایش درباره خودش هم درست نبوده و او در واقع یک دانشمند بوده که بعد از کار روی بمب اتمی، دچار فروپاشی روانی شده و شب قتل جک، از یک آسایشگاه فرار کرده بود. این پیچش، لایه ای دیگر به ماجرا اضافه می کند. در نهایت، مشخص می شود که قاتل اصلی، لئو آرگیل، همسر راشل است. او که فهمیده بود راشل از رابطه پنهانی او با گوندا باخبر شده و قصد طلاق و محروم کردن او را دارد، با یکی از مجسمه های مصری اش او را به قتل می رساند. کارآگاه پرونده، بلامی گولد، هم که کینه ای قدیمی از جک (به خاطر رابطه اش با همسر بلامی) داشت، با لئو تبانی می کند تا جک را مقصر جلوه دهند و حتی برای جلوگیری از افشای حقیقت درباره والدین واقعی جک (که مادرش خدمتکار خانه، کریسین، و پدرش لئو بود)، نقشه قتل جک در زندان را می چینند. پایان داستان با رویارویی بچه ها و کریسین با لئو و زندانی شدن او در پناهگاه خانوادگی به دست کریسین، بسیار تکان دهنده و غافلگیرکننده است.

بازیگران و شخصیت پردازی: مهره های دقیق یک بازی مرگبار

یکی از مهمترین فاکتورهایی که یک سریال معمایی را جذاب می کند، بازی های قوی و شخصیت پردازی های عمیق است. در آزمون بی گناهی، بازیگران واقعاً گل کاشتند! هر کدام از آن ها به خوبی توانستند پیچیدگی ها، دروغ ها و دردهای پنهان شخصیت شان را به تصویر بکشند.

بیل نای در نقش لئو آرگیل، پدرسالار خانواده، مثل همیشه درخشان ظاهر شده. او توانسته هم جنبه آسیب پذیر لئو را نشان دهد و هم سایه های پنهانی که پشت این شخصیت وجود دارد. مورون کریستی در نقش کریستن لیندستروم، خدمتکار خانواده، شاید یکی از پیچیده ترین و مهم ترین نقش ها را دارد و با ظرافت خاصی آن را اجرا کرده است.

دیگر بازیگران مثل آنا چنسلور (در نقش راشل آرگیل که فقط در فلش بک ها می بینیمش اما تأثیرش روی داستان فوق العاده است)، آلیس ایو (گوندا وان)، النور تاملینسون (مری دورانت) و متیو گود (فیلیپ دورانت) همگی عالی ظاهر شدند. متیو گود به خصوص در نقش فیلیپ دورانت، داماد خانواده که بعد از یک تصادف زمین گیر شده و کینه ای عمیق از خانواده آرگیل به دل دارد، فوق العاده است. او توانسته شخصیتی چندوجهی و گاهی واقعاً آزاردهنده را به تصویر بکشد که بیننده را بین دلسوزی و تنفر نگه می دارد. منتقدان هم حسابی بازی او را تحسین کردند و می گفتند که او نه تنها صحنه ها را مال خود می کند، بلکه انگار صحنه از اول برای او نوشته شده بود.

چیزی که در مورد شخصیت پردازی ها توی این سریال خیلی جالبه، اینه که هیچ کدوم از شخصیت ها کاملاً سفید یا سیاه نیستند. همه آن ها دارای نقاط تاریک و انگیزه هایی برای قتل هستند. این مسئله به آزمون بی گناهی یک لایه روانشناختی عمیق می بخشد و شما را حسابی درگیر می کند که به هر کدام از آن ها مشکوک شوید. انگار نویسنده و کارگردان عمداً کاری کرده اند که همه بتوانند قاتل باشند و همین، پیچیدگی و هیجان سریال را دوچندان می کند.

نقد و بررسی سریال آزمون بی گناهی: خوبی ها و کاستی ها

حالا که با داستان و بازیگران سریال آشنا شدیم، وقتش رسیده که برویم سراغ نقاط قوت و ضعف این اثر و ببینیم آیا واقعاً آزمون بی گناهی آن قدر که انتظار می رفت، خوب از آب درآمده یا نه.

نقاط قوت: درام گوتیک با چاشنی تعلیق

فیلمنامه جسورانه و هوشمندانه سارا فلپس: سارا فلپس، فیلمنامه نویس این سریال، قبلاً هم روی اقتباس های آگاتا کریستی کار کرده بود و نشان داده که استاد به روزرسانی و دادن روح تازه به داستان های کلاسیک است. او در آزمون بی گناهی هم دست به تغییرات بزرگی زده، مخصوصاً در مورد پایان بندی و هویت قاتل. این تغییرات شاید برای طرفداران پروپاقرص آگاتا کریستی کمی بحث برانگیز باشد، اما واقعیت این است که این جسارت باعث شده داستان برای مخاطب امروزی هم جذابیت خودش را حفظ کند. فلپس توانسته بدون اینکه روح اصلی داستان کریستی را از بین ببرد، لایه های تاریک تر و مدرن تری به آن اضافه کند و یک پایان شوکه کننده خلق کند.

فضاسازی و کارگردانی هنرمندانه: یکی از چیزهایی که واقعاً توی این سریال چشم نواز است، فضاسازی آن است. کارگردان، ساندرا گلدباچر، توانسته یک اتمسفر تاریک، گوتیک و کمی غم انگیز از دوران پس از جنگ را به خوبی به تصویر بکشد. استفاده از رنگ های تیره، نورپردازی خاص و قاب بندی های هوشمندانه، حس تعلیق و رازآلودگی را تا مغز استخوان بیننده منتقل می کند. عمارت سانی پوینت خودش به یک شخصیت تبدیل می شود که رازهای زیادی را در دلش پنهان کرده است.

تعلیق بالا و حفظ رازآلودگی: از همان دقیقه اول تا لحظه آخر، سریال شما را درگیر می کند. هر بار که فکر می کنید سرنخ جدیدی پیدا کردید، یک اتفاق دیگر می افتد که همه معادلات را به هم می ریزد. این توانایی در حفظ رازآلودگی و غافلگیری مخاطب با یک پایان غیرقابل پیش بینی، واقعاً جای تحسین دارد.

بازی های درخشان و شیمی بین بازیگران: قبلاً هم گفتم، اما باید دوباره تأکید کنم که تیم بازیگری این سریال فوق العاده هستند. شیمی بین آن ها، مخصوصاً در به تصویر کشیدن روابط پیچیده و پر از کینه خانوادگی، واقعاً ملموس است. هر کدام از بازیگران به خوبی توانسته اند شخصیت خود را بپرورانند و به یاد ماندنی کنند.

کیفیت تولید بالای BBC: همانطور که از تولیدات BBC انتظار می رود، کیفیت ساخت این سریال هم در بالاترین سطح قرار دارد. طراحی صحنه و لباس ها، موسیقی متن که حس و حال مرموز داستان را تشدید می کند و تدوین حرفه ای، همه دست به دست هم داده اند تا یک تجربه دیداری درجه یک را برای مخاطب فراهم کنند.

نقاط ضعف: آیا همه چیز بی نقص بود؟

با همه خوبی هایی که گفتیم، آزمون بی گناهی خالی از ایراد هم نیست و بعضی منتقدین و بینندگان نکاتی را مطرح کردند:

پیچیدگی گاهی گیج کننده خطوط زمانی: سریال مدام بین گذشته و حال در رفت و آمد است و از فلش بک های زیادی استفاده می کند. این تکنیک هرچند به عمق داستان کمک می کند، اما برای بعضی بینندگان ممکن است کمی سردرگم کننده باشد و گاهی تشخیص اینکه الان در کدام بازه زمانی هستیم، سخت شود.

شباهت ظاهری برخی شخصیت های مرد: یک انتقاد جالبی که بعضی ها داشتند، این بود که تشخیص بعضی از شخصیت های مرد، به خصوص در اوایل سریال، از همدیگر کمی دشوار بوده است. این مسئله می تواند روی تمرکز بیننده تأثیر بگذارد.

پایان بندی بحث برانگیز: همانطور که اشاره شد، سارا فلپس تغییرات زیادی در پایان بندی داستان نسبت به رمان اصلی ایجاد کرده است. برای خوانندگان رمان که انتظارات خاصی از هویت قاتل و سرنوشت شخصیت ها دارند، این تغییرات ممکن است غیرقابل قبول باشد و حسابی غافلگیرشان کند (حالا چه به شکل مثبت و چه منفی).

ریتم کند در برخی لحظات اولیه: بعضی منتقدین اعتقاد داشتند که شروع سریال کمی آهسته است و برای اینکه واقعاً درگیر داستان شوید، باید صبر و حوصله به خرج دهید. البته این نکته در مورد بسیاری از سریال های معمایی سنگین صدق می کند، اما در مورد آزمون بی گناهی این ریتم کند ممکن است در ابتدا برای برخی کمی آزاردهنده باشد تا داستان اصلی راه بیفتد.

حواشی ساخت سریال آزمون بی گناهی: داستانی عجیب تر از خود سریال!

سریال آزمون بی گناهی علاوه بر جذابیت های داستانی، به خاطر یک داستان پشت صحنه عجیب و بی سابقه حسابی سر و صدا کرد. این اتفاقات کاری کرد که این سریال نه تنها به خاطر داستانش، بلکه به خاطر حواشی تولیدش هم در تاریخ تلویزیون بریتانیا ماندگار شود.

ماجرای اد وست ویک و بازسازی بی سابقه

همه چیز از اینجا شروع شد که بعد از پایان فیلمبرداری سریال و در آستانه پخش آن در کریسمس ۲۰۱۷، اتهامات جدی آزار جنسی علیه اد وست ویک، بازیگر نقش میکی آرگیل، مطرح شد. این اتهامات که توسط چند زن مطرح شده بود، صنعت سینما و تلویزیون را درگیر یک بحران اخلاقی کرده بود.

شبکه BBC، در یک تصمیم جسورانه و کم سابقه، اعلام کرد که پخش سریال را متوقف می کند. این تصمیم به این معنی بود که صدها ساعت کار سخت و هزینه هنگفت تیم تولید، ممکن بود به باد برود. اما BBC تصمیم دیگری گرفت: بازسازی کامل صحنه های مربوط به اد وست ویک با یک بازیگر جدید! این اتفاق در نوع خودش بی نظیر بود.

کریستین کوک به سرعت جایگزین اد وست ویک شد و تیم تولید برای ۱۲ روز دوباره به صحنه برگشتند. در این مدت، ۴۵ دقیقه از ۳۵ صحنه مختلف سریال دوباره فیلمبرداری شد. این کار چالش های زیادی داشت؛ بازیگران اصلی که حالا سرشان حسابی شلوغ بود، باید دوباره برای فیلمبرداری حاضر می شدند. برای مثال، آلیس ایو (بازیگر نقش گوندا وان) که امکان بازگشت از آمریکا را نداشت، از طریق تکنیک اسپلیت اسکرین (تقسیم صفحه) در صحنه های جدید گنجانده شد.

با وجود تمام این سختی ها، نتیجه حیرت انگیز بود. منتقدین و بسیاری از بینندگان، بعد از پخش سریال، اذعان داشتند که این بازسازی به طرز باورنکردنی یکپارچه و بدون درز انجام شده و کمتر کسی متوجه این تغییر عظیم در طول سریال شده است. کریستین کوک هم به خوبی از پس نقش میکی آرگیل برآمد و توانست کاراکتر را مال خودش کند. این اقدام BBC نشان دهده تعهد این شبکه به ارزش های اخلاقی و البته کیفیت تولید بود و آزمون بی گناهی را به نمادی از این چالش ها و راه حل های نوین در صنعت فیلمسازی تبدیل کرد.

آزمون بی گناهی: تفاوت های اقتباس با رمان آگاتا کریستی

اقتباس از رمان های پرطرفدار همیشه مثل راه رفتن روی لبه تیغ است؛ باید به رمان اصلی وفادار بود، اما در عین حال، به آن نفس تازه ای داد که برای مخاطب جدید هم جذاب باشد. سارا فلپس، فیلمنامه نویس آزمون بی گناهی، دقیقاً همین کار را کرد، اما با جسارتی فراتر از انتظار.

تغییر هویت قاتل: مهمترین و بحث برانگیزترین تفاوت این اقتباس با رمان آگاتا کریستی، تغییر هویت قاتل است. در رمان اصلی، قاتل فرد دیگری است، اما در سریال، فلپس تصمیم گرفت لئو آرگیل (همسر راشل) را به عنوان قاتل اصلی معرفی کند. این تغییر، شوکی بزرگ برای طرفداران رمان بود و باعث شد بحث های زیادی در مورد وفاداری به منبع اصلی شکل بگیرد.

چرایی تغییرات و تأثیر آن ها: سارا فلپس خودش در مصاحبه ای در مورد این تغییرات گفته بود که برایش اهمیت ندارد که بعضی ها بخواهند اقتباس کاملاً خالص باشد. او معتقد بود که داستان نیاز به به روزرسانی و نگاهی مدرن تر دارد، مخصوصاً در مورد شخصیت پردازی راشل آرگیل که در سریال به مراتب تاریک تر و بی رحم تر از رمان تصویر شده است. این تغییرات، انگیزه شخصیت ها را برای قتل قوی تر می کند و به درام خانوادگی عمق بیشتری می بخشد. همچنین، پایان بندی سریال که با زندانی شدن لئو در پناهگاه به دست کریسین همراه است، بسیار متفاوت و جسورانه تر از پایان رمان است.

واکنش ها به تغییرات: همانطور که انتظار می رفت، واکنش ها به این تغییرات متفاوت بود. بسیاری از منتقدین از جسارت فلپس در به روزرسانی داستان و خلق یک تریلر روانشناختی مدرن تقدیر کردند. آن ها معتقد بودند که این تغییرات باعث شده داستان برای مخاطب امروزی تازگی داشته باشد و از یک بازسازی صرف فراتر برود. با این حال، برخی از طرفداران دوآتشه آگاتا کریستی از این تغییرات ناخرسند بودند و احساس می کردند که روح اصلی داستان کریستی زیر سؤال رفته است. اما در نهایت، باید گفت که این تغییرات، آزمون بی گناهی را به یک اثر مستقل تر و قابل بحث تر تبدیل کرده است.

اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که دنبال داستان های معمایی می گردید و دوست دارید کمی هم غافلگیر شوید، این سریال می تواند حسابی سرگرمتان کند، حتی اگر خواننده رمان اصلی باشید و با پایانی متفاوت روبرو شوید.

نتیجه گیری نهایی: آیا آزمون بی گناهی ارزش تماشا دارد؟

خب، رسیدیم به ایستگاه آخر بررسی سریال آزمون بی گناهی. با همه چیزهایی که گفتیم، از داستان پیچیده و پرکشش گرفته تا بازی های درخشان و حواشی عجیب و غریب پشت صحنه، این سریال قطعاً یکی از آن آثاری است که جایگاه ویژه ای در دنیای سریال های معمایی و اقتباس های آگاتا کریستی پیدا کرده است.

اگر بخواهیم یک جمع بندی کلی داشته باشیم، آزمون بی گناهی یک درام معمایی سنگین و تاریک است که به عمق روابط خانوادگی می رود و نشان می دهد که چطور دروغ ها و رازها می توانند یک خانواده را از درون متلاشی کنند. سارا فلپس با جسارت تمام، یک اثر کلاسیک را به روز کرده و با اضافه کردن لایه های روانشناختی عمیق تر و یک پایان غیرمنتظره، به آن هویتی تازه بخشیده است. فضاسازی گوتیک و کارگردانی هنرمندانه هم به خوبی توانسته حس تعلیق و وهم آلودگی را منتقل کند.

شاید تغییرات داستانی برای طرفداران رمان اصلی کمی چالش برانگیز باشد و ریتم کند اولیه یا پیچیدگی فلش بک ها گاهی اوقات بیننده را خسته کند، اما در مجموع، نقاط قوت سریال بسیار بیشتر از نقاط ضعف آن است.

امتیاز نهایی ما به سریال آزمون بی گناهی: 8 از 10.

توصیه می کنم چه کسانی این سریال را ببینند؟

  • اگر از طرفداران پروپاقرص داستان های معمایی پیچیده و پر از گره گشایی هستید.
  • اگر به درام های خانوادگی تاریک و روانشناختی علاقه مندید.
  • اگر آثار آگاتا کریستی را دوست دارید، اما از تغییرات جسورانه و به روزرسانی های هوشمندانه استقبال می کنید.
  • اگر به داستان های پشت صحنه و حواشی عجیب تولید سریال ها کنجکاوید.

آزمون بی گناهی یک تجربه تماشای لذت بخش و البته گاهی آزاردهنده است که تا مدت ها ذهن شما را درگیر خواهد کرد. این سریال ثابت می کند که حتی در دنیای پر از جنایت و رازآلودگی، «بی گناهی» خودش یک آزمون بزرگ است.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "سریال آزمون بی گناهی | نقد و بررسی کامل (تصمیم برای تماشا)" هستید؟ با کلیک بر روی فیلم و سریال، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "سریال آزمون بی گناهی | نقد و بررسی کامل (تصمیم برای تماشا)"، کلیک کنید.

نوشته های مشابه