
جملات پرکاربرد انگلیسی برای مشکلات رایج
تا حالا شده وسط یه سفر خارجی، یهو گوشیتون از کار بیفته و ندونید چطور باید مشکل رو توضیح بدید؟ یا توی محل کار، حس کنید نمی تونید منظورتون رو درست به همکارتون بفهمونید و این باعث یه سوءتفاهم بزرگ بشه؟ دونستن جملات پرکاربرد انگلیسی برای مشکلات رایج، کلید حل اینجور گره هاست. فرقی نمی کنه توی فرودگاه گیر کرده باشید، یا بخواید بگید حالتون خوب نیست، یا حتی توی هتلی که اقامت دارید یه مشکلی پیش اومده باشه؛ این مقاله مثل یه دوست دانا کنار شماست تا دیگه هیچ وقت توی موقعیت های چالش برانگیز زبان، کم نیارید.
توی این راهنمای جامع، قرار نیست فقط چند تا جمله خشک و خالی رو ردیف کنیم. می خوایم شیرجه بزنیم توی دنیای واقعیِ مکالمات روزمره و ببینیم چطور می تونید توی موقعیت های مختلف، از پس مشکلات بربیاید، کمک بخواید یا حتی نارضایتی تون رو دوستانه و موثر بیان کنید. پس بزن بریم تا اعتماد به نفسمون رو برای حرف زدن به انگلیسی توی هر شرایطی بالا ببریم!
اصول بیان مشکلات و درخواست کمک به انگلیسی
وقتی با یه مشکلی روبرو می شیم، اولین قدم اینه که بتونیم اون رو درست و حسابی توضیح بدیم. مهم نیست مشکل چقدر بزرگه یا کوچیکه، اینکه چطور شروع به حرف زدن درباره اش می کنیم، می تونه کلی توی حل شدن یا نشدنش تاثیر بذاره. بیاین با چند تا عبارت پایه ای شروع کنیم که همیشه به کارمون میان.
عبارات کلی برای شروع بیان یک مشکل
فرض کنید یه چیزی درست کار نمی کنه یا یه وضعیتی پیش اومده که باهاش مشکل دارید. این جمله ها به شما کمک می کنن تا سر صحبت رو باز کنید و بگید چی شده:
- I have a problem with… (من با … مشکل دارم.)
مثلاً: I have a problem with my internet connection. (من با اتصال اینترنتم مشکل دارم.)
- There’s something wrong with… (با … مشکلی وجود دارد.)
وقتی دقیقاً نمی دونید مشکل چیه، این جمله عالیه: There’s something wrong with the printer. It’s not printing anything. (پرینتر یه مشکلی داره. هیچی چاپ نمی کنه.)
- I’m having trouble with… (من در … مشکل دارم / دچار مشکل شده ام.)
این جمله نشون می ده که شما دارید تلاش می کنید، ولی موفق نمی شید: I’m having trouble with this new software. I can’t figure out how to use it. (من با این نرم افزار جدید مشکل دارم. نمی تونم بفهمم چطور باید ازش استفاده کنم.)
- Something’s not working properly. (چیزی درست کار نمی کند.)
یه عبارت کلی و مفید برای وقتی که یه وسیله یا سیستم ایراد پیدا کرده: The elevator’s not working properly. It keeps stopping between floors. (آسانسور درست کار نمی کنه. هی بین طبقات می ایسته.)
- I’m stuck. (گیر کرده ام / نمی توانم ادامه دهم.)
وقتی توی یه کاری گیر می کنید و جلو نمی رید: I’m stuck on this math problem. Can you help me? (من روی این مسئله ریاضی گیر کردم. می تونی کمکم کنی؟)
- This isn’t what I expected. (این چیزی نیست که انتظار داشتم.)
برای بیان یه نارضایتی اولیه یا وقتی چیزی اونطور که فکر می کردید پیش نرفته: This isn’t what I expected from a five-star hotel. The room is quite small. (این چیزی نیست که از یه هتل پنج ستاره انتظار داشتم. اتاقش خیلی کوچیکه.)
چگونه مودبانه و موثر کمک بخواهیم؟
بعد از اینکه مشکل رو بیان کردیم، طبیعیه که نیاز به کمک داریم. خیلی مهمه که درخواست کمک رو مودبانه مطرح کنیم تا شانس همکاری طرف مقابل بیشتر بشه. این عبارات حسابی به کارتون میان:
- Could you please help me with this? (می توانید لطفاً در این مورد کمکم کنید؟)
یه درخواست کمک عمومی و مودبانه: I can’t open this file. Could you please help me with this? (نمی تونم این فایل رو باز کنم. می تونید لطفاً در این مورد کمکم کنید؟)
- I need some assistance with… (در مورد … به کمک/یاری نیاز دارم.)
این جمله کمی رسمی تره و برای موقعیت های کاری یا اداری مناسبه: I need some assistance with completing this form. (در مورد پر کردن این فرم به کمک/یاری نیاز دارم.)
- Would you mind…? (ممکن است …؟)
یه ساختار خیلی مودبانه که بعدش فعل به صورت gerund (فعل +ing) میاد: Would you mind checking this for me? (ممکن است این را برایم بررسی کنید؟) یا Would you mind showing me how to do it? (ممکن است به من نشان دهید چطور انجامش بدم؟)
- Do you know how to fix/solve this? (می دانید چطور این را تعمیر/حل کنم؟)
مستقیماً از طرف مقابل می پرسید که آیا راه حل رو می دونه: My computer is frozen. Do you know how to fix this? (کامپیوترم هنگ کرده. می دونید چطور این رو تعمیر کنم؟)
- Is there anything you can do? (کاری هست که بتوانید انجام دهید؟)
وقتی مشکل رو گفتید و منتظرید تا طرف مقابل یه پیشنهاد بده: My flight was cancelled. Is there anything you can do to help me find another one? (پروازم لغو شده. کاری هست که بتوانید برای پیدا کردن یه پرواز دیگه انجام بدید؟)
- Could you point me in the right direction? (می توانید مسیر درست را به من نشان دهید؟)
نه فقط برای آدرس پرسیدن، بلکه برای پیدا کردن راه حل یه مشکل: I’m not sure how to approach this project. Could you point me in the right direction? (مطمئن نیستم چطور باید این پروژه رو شروع کنم. می تونید مسیر درست رو به من نشون بدید؟)
بیان نارضایتی، اعتراض یا عذرخواهی برای ایجاد مشکل
گاهی وقت ها مشکل از ماست یا اینکه از چیزی ناراضی هستیم و باید اون رو بیان کنیم. این عبارات برای این مواقع خیلی کاربردی ان:
- I apologize for the inconvenience. (بابت دردسر پیش آمده عذرخواهی می کنم.)
یه عذرخواهی رسمی و مودبانه: I apologize for the inconvenience caused by the delay. (بابت دردسر پیش اومده به خاطر تاخیر عذرخواهی می کنم.)
- I’m really sorry about this. (واقعاً بابت این موضوع متاسفم.)
یه عذرخواهی صمیمی تر: I’m really sorry about this mistake. I’ll fix it right away. (واقعاً بابت این اشتباه متاسفم. الان درستش می کنم.)
- This is unacceptable. (این غیر قابل قبول است.)
برای بیان قاطعانه نارضایتی: The service here is very slow. This is unacceptable. (خدمات اینجا خیلی کنده. این غیر قابل قبوله.)
- I’d like to make a complaint. (می خواهم شکایتی را مطرح کنم.)
وقتی می خواهید رسماً از چیزی شکایت کنید: I’d like to make a complaint about the noise from the room next door. (می خواهم شکایتی را درباره سر و صدای اتاق بغلی مطرح کنم.)
- There seems to be a mistake. (به نظر می رسد اشتباهی رخ داده است.)
یه راه مودبانه برای اشاره به یه اشتباه، مثلاً توی یه فاکتور یا سند: There seems to be a mistake on my bill. I was charged for something I didn’t order. (به نظر می رسد اشتباهی در صورت حسابم رخ داده است. برای چیزی که سفارش ندادم، پول حساب شده.)
جملات کاربردی برای مشکلات در موقعیت های خاص
حالا که با اصول کلی بیان مشکلات و درخواست کمک آشنا شدیم، وقتشه که این مهارت ها رو توی موقعیت های روزمره و خاص به کار بگیریم. هر کدوم از این موقعیت ها، واژگان و عبارات خاص خودشون رو می طلبن که با هم بررسی شون می کنیم.
مشکلات سلامتی و پزشکی (Health & Medical Issues)
سلامتی آدم مهم ترین چیزه. وقتی حالتون خوب نیست، دونستن این جمله ها می تونه جونتون رو نجات بده یا حداقل کمک کنه که زودتر خوب بشید:
- I don’t feel well. / I’m not feeling well. (حالم خوب نیست.)
این یه عبارت کلیه که نشون می ده حالتون تعریفی نداره: I think I need to go home, I’m not feeling well. (فکر کنم باید برم خونه، حالم خوب نیست.)
- I have a severe headache/fever/sore throat/stomach ache. (سردرد/تب/گلو درد/دل درد شدید دارم.)
برای اشاره به یه درد خاص: I have a severe headache and I can’t concentrate. (سردرد شدیدی دارم و نمی تونم تمرکز کنم.)
- I need to see a doctor/dentist. (باید دکتر/دندانپزشک بروم.)
وقتی نیاز به کمک پزشکی حرفه ای دارید: My tooth is really hurting, I need to see a dentist urgently. (دندونم واقعاً درد می کنه، باید فوری دندانپزشک برم.)
- It hurts here. (اینجا درد می کند.)
اینو وقتی می تونید بگید که دارید به یه نقطه خاص اشاره می کنید: I fell down and now it hurts here, on my knee. (زمین خوردم و حالا اینجا، روی زانوم درد می کنه.)
- I’m allergic to penicillin/peanuts. (من به پنی سیلین/بادام زمینی حساسیت دارم.)
این جمله خیلی مهمه، مخصوصاً توی شرایط اضطراری پزشکی: Before you give me any medicine, please note that I’m allergic to penicillin. (قبل از اینکه بهم دارویی بدید، لطفاً توجه کنید که من به پنی سیلین حساسیت دارم.)
- Can I get some medicine for pain/cough? (می توانم برای درد/سرفه دارو بگیرم؟)
برای درخواست دارو توی داروخانه: I have a bad cough. Can I get some medicine for cough? (سرفه شدیدی دارم. می تونم برای سرفه دارو بگیرم؟)
- I think I sprained my ankle. (فکر می کنم مچ پایم پیچ خورده است.)
برای توصیف یه نوع خاص از آسیب: I was playing basketball and I think I sprained my ankle. (داشتم بسکتبال بازی می کردم و فکر کنم مچ پام پیچ خورده.)
مشکلات حمل و نقل و سفر (Transportation & Travel Problems)
سفر همیشه هیجان انگیزه، ولی ممکنه مشکلاتی هم پیش بیاد. از خراب شدن ماشین تا گم کردن چمدون، این جمله ها توی سفر ناجی شما می شن:
- My car broke down. (ماشینم خراب شد.)
یکی از کابوس های رانندگی: I’m stuck on the side of the road, my car broke down. (لب جاده گیر کردم، ماشینم خراب شد.)
- I’m lost. (گم شده ام.)
مهم ترین جمله وقتی توی یه شهر غریبه گم می شید: Excuse me, I’m lost. Can you help me find the train station? (ببخشید، من گم شده ام. می تونید کمکم کنید ایستگاه قطار رو پیدا کنم؟)
- The train/bus/flight is delayed/cancelled. (قطار/اتوبوس/پرواز تاخیر دارد/لغو شده است.)
وقتی برنامه های سفرتون به هم می ریزه: The flight to London is delayed by two hours. (پرواز به لندن دو ساعت تاخیر داره.)
- I missed my connection/flight. (پروازم را از دست دادم / پرواز ارتباطی ام را از دست دادم.)
یکی از بدترین اتفاقات توی فرودگاه: Due to the first delay, I missed my connection flight to Paris. (به خاطر تاخیر پرواز اول، پرواز ارتباطی ام به پاریس رو از دست دادم.)
- Where can I find a taxi/bus stop? (تاکسی/ایستگاه اتوبوس از کجا پیدا کنم؟)
برای پیدا کردن وسیله نقلیه: It’s getting late, where can I find a taxi? (داره دیر میشه، تاکسی از کجا پیدا کنم؟)
- I can’t find my luggage/passport. (چمدانم/پاسپورتم را پیدا نمی کنم.)
وقتی مهم ترین چیزهای سفرتون نیستند: I’ve been waiting for an hour, but I can’t find my luggage. (یه ساعته منتظرم، ولی چمدونم رو پیدا نمی کنم.)
- Is there a problem with the booking? (آیا مشکلی با رزرو وجود دارد؟)
وقتی توی هتل یا برای بلیط رزرو شده به مشکل می خورید: I made a reservation last week, but my name is not on the list. Is there a problem with the booking? (هفته پیش یه رزرو انجام دادم، ولی اسمم توی لیست نیست. آیا مشکلی با رزرو وجود داره؟)
مشکلات فنی و تکنولوژی (Technical & Technology Issues)
توی عصر تکنولوژی، خراب شدن وسایل الکترونیکی یه امر طبیعیه. این جمله ها بهتون کمک می کنن تا مشکل رو به تعمیرکار یا پشتیبانی توضیح بدید:
- My phone/laptop isn’t working. (تلفنم/لپ تاپم کار نمی کند.)
عبارتی کلی برای خراب شدن دستگاه: My laptop isn’t working, I can’t turn it on. (لپ تاپم کار نمی کنه، نمی تونم روشنش کنم.)
- The Wi-Fi isn’t connecting/working. (وای فای وصل نمی شود/کار نمی کند.)
مهم ترین مشکل عصر جدید: I can’t access the internet, the Wi-Fi isn’t working. (نمی تونم به اینترنت وصل بشم، وای فای کار نمی کنه.)
- I can’t log in to my account. (نمی توانم وارد حساب کاربری ام شوم.)
وقتی رمزتون رو فراموش کردید یا مشکلی توی ورود دارید: I’ve tried several times, but I can’t log in to my account. (چند بار تلاش کردم، ولی نمی تونم وارد حساب کاربری ام بشم.)
- The printer is jammed/out of ink. (پرینتر گیر کرده / جوهر ندارد.)
مشکلات رایج پرینتر: I need to print these documents, but the printer is out of ink. (باید این مدارک رو چاپ کنم، ولی پرینتر جوهر نداره.)
- It keeps crashing/freezing. (همش از کار می افتد/گیر می کند.)
برای توصیف عملکرد نامناسب یه نرم افزار یا سیستم: My new app keeps crashing every time I open it. (اپلیکیشن جدیدم هر وقت بازش می کنم، همش از کار می افته.)
- I forgot my password. (رمز عبورم را فراموش کرده ام.)
یه مشکل خیلی رایج: I can’t access my email because I forgot my password. (نمی تونم وارد ایمیلم بشم چون رمز عبورم رو فراموش کردم.)
- The sound/picture isn’t working. (صدا/تصویر کار نمی کند.)
مشکلات صوتی و تصویری: I’m trying to watch this video, but the sound isn’t working. (دارم سعی می کنم این ویدیو رو ببینم، ولی صداش کار نمی کنه.)
مشکلات در محل کار یا تحصیل (Work/Study Related Problems)
محیط های کاری و آموزشی پر از چالش های کوچیک و بزرگن. این جمله ها کمک می کنن توی این محیط ها مشکلاتتون رو با وضوح و حرفه ای گری مطرح کنید:
- I’m having difficulty with this task/project. (در انجام این کار/پروژه مشکل دارم.)
یه راه مودبانه برای گفتن اینکه نیاز به کمک دارید: I’m having difficulty with this task. Could you explain it again? (در انجام این کار مشکل دارم. می تونید دوباره توضیحش بدید؟)
- I don’t understand the instructions/assignment. (دستورالعمل ها/تکلیف را متوجه نمی شوم.)
وقتی یه کاری رو نفهمیدید: I don’t understand the instructions for this assignment. Could you clarify them? (دستورالعمل های این تکلیف رو متوجه نمی شم. می تونید واضح ترشون کنید؟)
- I need an extension on the deadline. (به مهلت بیشتری نیاز دارم.)
وقتی کارتون به موقع تموم نمیشه: I’m still working on the report, I need an extension on the deadline. (هنوز دارم روی گزارش کار می کنم، به مهلت بیشتری نیاز دارم.)
- I’m behind schedule. (از برنامه عقبم.)
وقتی کارها طبق برنامه پیش نمیره: We’re a bit behind schedule with this project. We need to speed up. (با این پروژه کمی از برنامه عقبیم. باید سرعت بگیریم.)
- I have too much on my plate. (حجم کارم زیاد است.)
یه اصطلاح عامیانه و رایج برای وقتی که سرتون شلوغه: I can’t take on any more tasks, I have too much on my plate already. (نمی تونم وظایف بیشتری قبول کنم، همین الانم حجم کارم زیاده.)
- There’s a conflict with a colleague. (با همکارم مشکلی/اختلاف نظری پیش آمده است.)
برای اشاره به مشکلات بین فردی: I need to talk to you about something, there’s a conflict with a colleague. (باید باهاتون صحبت کنم، با یه همکارم مشکلی پیش اومده.)
- I can’t access the file/system. (نمی توانم به فایل/سیستم دسترسی پیدا کنم.)
مشکلات دسترسی در محیط های دیجیتال: I need to update the data, but I can’t access the system. (باید داده ها رو به روزرسانی کنم، ولی نمی تونم به سیستم دسترسی پیدا کنم.)
مشکلات در خانه یا هتل (Home/Hotel Problems)
چه توی خونه خودتون باشید چه توی یه هتل، ممکنه با مشکلاتی روبرو بشید. این جملات بهتون کمک می کنن تا این مسائل رو بیان کنید:
- The air conditioning/heating isn’t working. (کولر/گرمایش کار نمی کند.)
یکی از مشکلات رایج در محیط های بسته: It’s too hot in my room, the air conditioning isn’t working. (تو اتاقم خیلی گرمه، کولر کار نمی کنه.)
- The light bulb needs changing. (لامپ نیاز به تعویض دارد.)
وقتی اتاق تاریکه: The light in the bathroom is out, the light bulb needs changing. (لامپ تو حمام خاموشه، لامپ نیاز به تعویض داره.)
- There’s a leak in the bathroom/ceiling. (نشتی در حمام/سقف وجود دارد.)
وقتی آب از جایی چکه می کنه: I noticed there’s a leak in the bathroom ceiling. (متوجه شدم سقف حمام نشتی داره.)
- I’ve locked myself out of my room/house. (از اتاقم/خانه ام بیرون مانده ام و کلید ندارم.)
یه وضعیت اضطراری و نگران کننده: Oh no, I left my keys inside! I’ve locked myself out of my room. (اوه نه، کلیدامو تو گذاشتم! از اتاقم بیرون موندم.)
- The toilet is clogged. (توالت گرفته است.)
یه مشکل ناخوشایند: I’m sorry to bother you, but the toilet is clogged. (ببخشید مزاحم شدم، ولی توالت گرفته.)
- I need extra towels/blankets. (به حوله/پتوی اضافه نیاز دارم.)
برای درخواست وسایل بیشتر توی هتل: Could I get some extra towels, please? (می تونم چند تا حوله اضافه داشته باشم؟)
- The water isn’t hot. (آب گرم نیست.)
مشکل دوش آب سرد: I tried to take a shower, but the water isn’t hot. (خواستم دوش بگیرم، ولی آب گرم نیست.)
مشکلات ارتباطی و سوءتفاهم ها (Communication & Misunderstandings)
گاهی اوقات مشکل خود زبان و ارتباطه. اینکه بتونید بگید متوجه نشدید یا نیاز به توضیح بیشتر دارید، خیلی مهمه. این عبارات کمک می کنن سوءتفاهم ها رو حل کنید:
- I don’t understand what you mean. (متوجه منظور شما نمی شوم.)
ساده و مستقیم برای بیان عدم درک: Could you explain that again? I don’t understand what you mean. (می تونید دوباره توضیح بدید؟ متوجه منظورتون نمی شم.)
- Could you repeat that, please? (می توانید لطفاً تکرار کنید؟)
وقتی یه جمله رو از دست دادید یا خوب نشنیدید: The line was bad. Could you repeat that, please? (خط قطع و وصل می شد. می تونید لطفاً تکرار کنید؟)
- Can you speak more slowly, please? (می توانید آهسته تر صحبت کنید؟)
وقتی طرف مقابل تند صحبت می کنه و شما گیج می شید: I’m still learning English. Can you speak more slowly, please? (هنوز دارم انگلیسی یاد می گیرم. می تونید آهسته تر صحبت کنید؟)
- I think there’s been a misunderstanding. (فکر می کنم سوءتفاهمی پیش آمده است.)
برای حل یه اختلاف نظر یا فهم اشتباه: I apologize, but I think there’s been a misunderstanding about the meeting time. (عذرخواهی می کنم، ولی فکر می کنم سوءتفاهمی درباره زمان جلسه پیش اومده.)
- Could you explain that in a different way? (می توانید آن را به روش دیگری توضیح دهید؟)
وقتی توضیحات اولی واضح نبودن: I’m not grasping the concept. Could you explain that in a different way? (مفهوم رو درک نمی کنم. می تونید اون رو به روش دیگری توضیح بدید؟)
- I’m not sure I follow you. (مطمئن نیستم که متوجه منظور شما شده باشم.)
یه راه مودبانه برای گفتن اینکه نتونستید پیگیر صحبت ها بشید: You’re speaking very fast. I’m not sure I follow you. (شما خیلی تند صحبت می کنید. مطمئن نیستم که متوجه منظورتون شده باشم.)
اصطلاحات رایج انگلیسی مرتبط با مشکلات
زبان انگلیسی پر از اصطلاحات بامزه و کاربردیه که می تونن کمک کنن دقیق تر و شبیه به یه بومی زبان صحبت کنید. این اصطلاحات وقتی پای مشکل و دردسر وسطه، حسابی به کار میان:
- (An) Uphill Climb: یک روند دشوار و طولانی.
اینو وقتی می گیم که یه کار خیلی سخته و زمان زیادی می بره، مثل سربالایی رفتن: Getting this project approved feels like an uphill climb. (گرفتن تاییدیه برای این پروژه حس یه سربالایی سخته.)
- (The) Last Straw: آستانه تحمل، آخرین چیزی که باعث عصبانیت می شود.
وقتی دیگه کاسه صبر آدم لبریز میشه: His constant complaining was the last straw; I had to say something. (غر زدن های همیشگیش دیگه کارد رو به استخون رسوند؛ مجبور شدم یه چیزی بگم.)
- In Hot Water: در دردسر افتادن، در موقعیت دشوار قرار گرفتن.
اینو وقتی به کار می بریم که کسی توی یه وضعیت بد گیر افتاده و حسابی دردسر درست کرده: After skipping class again, he’s in hot water with his professor. (بعد از اینکه دوباره کلاس رو پیچوند، حسابی با استادش به دردسر افتاد.)
- Stumbling Block: مانع، چیزی که پیشرفت را کند یا متوقف می کند.
چیزی که سر راه پیشرفت یا حل یه مشکل قرار می گیره: Lack of funding was the biggest stumbling block for our startup. (کمبود بودجه بزرگترین مانع برای استارتاپ ما بود.)
- A Vicious Cycle: دور باطل، چرخه ای که در آن یک مشکل باعث ایجاد مشکل دیگری می شود و وضعیت را بدتر می کند.
وقتی مشکلات زنجیره وار همدیگه رو ایجاد می کنن: Stress leading to insomnia, then insomnia causing more stress – it’s a vicious cycle. (استرس باعث بی خوابی میشه، بعد بی خوابی استرس بیشتری ایجاد می کنه – این یه دور باطله.)
- The Tip Of The Iceberg: مشت نمونه خروار، قسمت کوچکی از یک مشکل بسیار بزرگ تر.
وقتی یه مشکل بزرگ تر پنهانه و فقط قسمتی از اون رو می بینیم: The financial problems they’re having are just the tip of the iceberg of their company’s issues. (مشکلات مالی که دارن، فقط نوک کوه یخ مشکلات شرکتشونه.)
- Catch-22: وضع بغرنج، موقعیتی که به دلیل تضاد با قوانین یا شرایط، موفقیت در آن غیرممکن است.
یه وضعیتی که توی هر صورت به مشکل می خورید: You need experience to get the job, but you can’t get experience without the job. It’s a real Catch-22. (برای گرفتن کار به تجربه نیاز داری، اما بدون کار نمی تونی تجربه به دست بیاری. این واقعاً یه وضع بغرنجه.)
یادتون باشه که استفاده از این اصطلاحات، نه تنها نشون می ده چقدر توی انگلیسی مسلط هستید، بلکه بهتون کمک می کنه طبیعی تر و شبیه به یه بومی زبان صحبت کنید.
عبارات مفید برای پاسخ دادن به مشکلات یا ارائه راه حل
وقتی کسی از مشکلاتش با شما حرف می زنه، خیلی مهمه که بلد باشید چطور درست و حسابی جواب بدید. شنیدن فعال و همدلی نشون دادن، می تونه ارتباطتون رو قوی تر کنه. علاوه بر این، بلد بودن جملاتی برای ارائه راه حل هم خیلی کاربردیه. اینا چند تا از پرکاربردترینشونه:
- I’m sorry to hear that. (متاسفم که این را می شنوم.)
یه واکنش همدلانه و ساده: My dog is sick. – Oh, I’m sorry to hear that. (سگم مریضه. – اوه، متاسفم که اینو می شنوم.)
- What can I do to help? (چگونه می توانم کمک کنم؟)
وقتی می خواید فعالانه کمک کنید: I’m really stressed with this project. – What can I do to help? (واقعاً با این پروژه تحت فشارم. – چطور می تونم کمک کنم؟)
- Let me see what I can do. (بگذارید ببینم چه کاری می توانم بکنم.)
وقتی نمی تونید قول قطعی بدید، اما می خواید تلاش کنید: The internet isn’t working. – Hmm, let me see what I can do. (اینترنت کار نمی کنه. – اوهوم، بذار ببینم چه کاری می تونم بکنم.)
- Don’t worry, we’ll figure it out. (نگران نباشید، حلش می کنیم.)
برای آرامش دادن به طرف مقابل و نشون دادن روحیه همکاری: I made a huge mistake. – Don’t worry, we’ll figure it out together. (یه اشتباه بزرگ کردم. – نگران نباش، با هم حلش می کنیم.)
- We need to find a solution. (باید راه حلی پیدا کنیم.)
وقتی می خواید روی پیدا کردن راه حل تمرکز کنید: Our sales are down. – We need to find a solution to increase them. (فروش ما کم شده. – باید راه حلی برای افزایشش پیدا کنیم.)
- Have you tried…? (آیا … را امتحان کرده اید؟)
برای پیشنهاد یه راه حل: My computer is slow. – Have you tried restarting it? (کامپیوترم کنده. – آیا امتحان کردی ری استارتش کنی؟)
- I can assist you with that. (می توانم در آن مورد به شما کمک کنم.)
یه پیشنهاد کمک مستقیم و رسمی تر: I’m struggling with this part of the report. – I can assist you with that. (با این بخش از گزارش مشکل دارم. – می تونم در اون مورد بهت کمک کنم.)
- Let’s work together to solve this. (بیایید با هم برای حل این مشکل تلاش کنیم.)
برای نشون دادن روحیه تیمی و همکاری: This problem is bigger than one person. – Let’s work together to solve this. (این مشکل بزرگتر از یه نفره. – بیایید با هم برای حل این مشکل تلاش کنیم.)
نکات پایانی و راهنمای تمرین
تا اینجا حسابی جملات و اصطلاحات کاربردی برای مشکلات رایج رو یاد گرفتیم. اما راستش، دونستن اینا به تنهایی کافی نیست. باید اینا رو تمرین کنید تا ملکه ذهنتون بشن و توی موقعیت های واقعی، ناخودآگاه از دهنتون بیرون بیان. اینجا چند تا راهکار باحال و عملی برای تمرین و تسلط بیشتر بهتون می گم:
۱. غرق شدن در دنیای واقعی انگلیسی
مغز ما وقتی یه چیزی رو توی محیط واقعی می شنوه، خیلی بهتر یادش می گیره. پس:
- فیلم و سریال ببینید: سریال ها و فیلم های انگلیسی زبان، پر از مکالمات واقعی هستن. وقتی کاراکترها با مشکلی روبرو می شن و از این جملاتی که یاد گرفتیم استفاده می کنن، دقت کنید. سعی کنید جملات رو تکرار کنید و توی ذهنتون موقعیت رو بسازید. سریال هایی مثل Friends یا The Office که مکالمات روزمره دارن، عالی ان.
- پادکست های انگلیسی گوش بدید: پادکست های خبری، داستانی یا حتی پادکست هایی که درباره حل مشکلات مختلف صحبت می کنن (مثل پادکست های مشاوره یا کسب وکار)، می تونن منبع خوبی باشن. به لحن و انتخاب کلمات گوینده دقت کنید.
- اخبار و برنامه های گفت وگو محور ببینید: توی این برنامه ها معمولاً درباره مشکلات جامعه، اقتصاد یا سیاست صحبت می شه و می تونید اصطلاحات مربوط به مشکلات رو توی بافت واقعی بشنوید.
۲. تمرین فعال و هدفمند
صرفاً شنیدن کافی نیست، باید خودتون هم دست به کار بشید:
- فلش کارت بسازید: هر جمله یا اصطلاحی که یاد گرفتید رو روی یه فلش کارت بنویسید. یه طرف جمله انگلیسی و اون طرف معنی فارسی و یه مثال کاربردی. هر روز چند دقیقه وقت بذارید و اونا رو مرور کنید.
- نقش آفرینی (Role-play) کنید: با یه دوست، هم کلاس یا حتی جلوی آینه، موقعیت های مختلف رو شبیه سازی کنید. مثلاً تصور کنید توی یه هتل هستید و آب گرم کار نمی کنه، بعد شروع کنید به حرف زدن و مشکل رو توضیح بدید. هر چی بیشتر این موقعیت ها رو تمرین کنید، توی واقعیت مسلط تر می شید.
- با خودتون حرف بزنید: باور کنید یا نه، حرف زدن با خودتون به انگلیسی، یکی از بهترین راه های تمرینه. وقتی با مشکلی روبرو می شید، حتی اگه کسی اطرافتون نیست، توی ذهنتون یا با صدای بلند، سعی کنید اون مشکل رو به انگلیسی بیان کنید و دنبال راه حل بگردید.
۳. اعتماد به نفس و نترسیدن از اشتباه
مهم ترین چیزی که توی یادگیری زبان، مخصوصاً توی موقعیت های استرس زا مثل بیان مشکلات، به کار میاد، اعتماد به نفسه. ممکنه اشتباه کنید، لهجه تون کامل نباشه یا گرامرتون ایراد داشته باشه. خب که چی؟ همه آدم ها وقتی دارن یه زبان جدید یاد می گیرن، اشتباه می کنن. مهم اینه که منظورتون رو برسونید و توی چالش ها کم نیارید.
یادتون باشه، اشتباه کردن بخشی از مسیر یادگیریه. هر اشتباه، یه درس جدیده.
۴. اهمیت لحن و زبان بدن
زبان فقط کلمات نیست. لحن صداتون، حالت چهره تون و حرکات دست و بدنتون هم توی رسوندن منظورتون خیلی مهم ان. وقتی دارید یه مشکل رو بیان می کنید، سعی کنید لحن مناسب اون موقعیت رو داشته باشید. مثلاً برای بیان نارضایتی، لحنتون باید جدی تر باشه تا درخواست کمک. تمرین کنید که زبان بدنتون هم با حرفاتون هماهنگ باشه.
جمع بندی
همون طور که دیدیم، دونستن جملات پرکاربرد انگلیسی برای مشکلات رایج فقط یه مهارت زبانی نیست، یه جور مهارت زندگیه! این جمله ها به ما قدرت می دن تا توی هر موقعیتی، چه توی سفر، چه توی کار یا حتی توی خونه، بتونیم از پس چالش ها بربیایم، کمک بگیریم و حرفمون رو بزنیم. مشکلات بخش جدانشدنی زندگی هستن، اما اینکه بتونیم اون ها رو به زبانی غیر از زبان مادریمون هم بیان و مدیریت کنیم، خودش یه گام بزرگ رو به جلو و یه برگ برنده برای شماست.
حالا که یه عالمه جمله و اصطلاح کاربردی رو یاد گرفتید و با راه های تمرین آشنا شدید، دیگه بهونه ای برای ساکت موندن نیست! شروع کنید به استفاده از این جملات توی مکالمات روزمره تون. هر چقدر بیشتر تمرین کنید، این کلمات و عبارات بیشتر توی ذهنتون جا می افتن و بخشی از وجودتون می شن. پس منتظر چی هستید؟ شروع کنید و اجازه بدید انگلیسی تون توی موقعیت های چالش برانگیز هم بدرخشه!
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "جملات ضروری انگلیسی برای مشکلات رایج: راهنمای کامل مکالمه" هستید؟ با کلیک بر روی گردشگری و اقامتی، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "جملات ضروری انگلیسی برای مشکلات رایج: راهنمای کامل مکالمه"، کلیک کنید.