
معرفی انیمیشن کوتاه دنیای فردا (World of Tomorrow)
اگه دنبال یک تجربه سینمایی خاص و متفاوت هستید که ذهن شما رو حسابی درگیر کنه، انیمیشن کوتاه «دنیای فردا» (World of Tomorrow) از دان هرتزفلدت (Don Hertzfeldt) همون چیزیه که نباید از دستش بدید. این اثر، فراتر از یه انیمیشن معمولیه و با داستان های عمیق و سبک بصری منحصر به فردش، شما رو به سفری فلسفی و فراموش نشدنی به آینده می بره.
خب، بیاین روراست باشیم؛ دنیای انیمیشن کوتاه گاهی اوقات می تونه حسابی غافلگیرمون کنه. «دنیای فردا» دقیقاً یکی از همون غافلگیری هاست؛ یک مجموعه علمی-تخیلی و فلسفی که با اینکه ممکنه در نگاه اول خیلی ساده به نظر بیاد، اما لایه های عمیق و پرمعنایی داره که تا مدت ها بعد از تماشا، فکرتون رو مشغول می کنه. این کار، هنر دست یک نابغه به اسم دان هرتزفلدت هست که خودش همه کارهاش رو انجام داده: از نوشتن و کارگردانی تا انیمیشن و تدوین.
این انیمیشن کوتاه توی ژانر علمی-تخیلی و انیمیشن، جایگاه خیلی ویژه ای داره؛ نه فقط به خاطر ایده های بکر و خاصش، بلکه به خاطر اینکه چطور با یک زبان ساده، مفاهیم پیچیده ای مثل هویت، جاودانگی، خاطره و حتی پایان زندگی رو به تصویر می کشه. اگه آماده یک ماجراجویی فکری و بصری هستید، با ما همراه باشید تا عمیق تر به جهان شگفت انگیز «دنیای فردا» سفر کنیم و ببینیم چرا این اثر، یک شاهکار تکرار نشدنیه.
سفری به آینده: انیمیشن World of Tomorrow چیه و چرا باید ببینید؟
فکرش رو بکنید، یک انیمیشن که نه صحنه های شلوغ و پر زرق و برق داره، نه شخصیت های خیلی پیچیده، اما باز هم می تونه تا اعماق وجودتون نفوذ کنه و شما رو به فکر وا داره. این دقیقاً کاریه که «دنیای فردا» با مخاطبش می کنه. این مجموعه کوتاه، با داستانی که توی آینده ای دور، ولی به طرز عجیبی آشنا می گذره، به سراغ سوالات بزرگی می ره که شاید ما هم هر روز باهاشون درگیریم.
دان هرتزفلدت، خالق این اثر، یک هنرمند واقعی و تمام عیاره. ایشون نه تنها نویسنده و کارگردان بوده، بلکه خودش تک تک فریم های این انیمیشن رو کشیده و تدوینش کرده. این یعنی
نکته مهم اینجاست که این مجموعه فقط برای طرفداران سرسخت علمی-تخیلی ساخته نشده. اگه به داستان هایی علاقه دارید که شما رو به چالش بکشن، یا اگه از اون دسته آدم هایی هستید که دوست دارن بعد از دیدن یک فیلم، تا مدت ها بهش فکر کنن، پس «دنیای فردا» برای شماست. این انیمیشن با زبان خاص و دیالوگ های هوشمندانه اش، یک تجربه هنری درجه یک رو ارائه می کنه که توی دنیای پرهیاهوی امروز، واقعاً جایگاه خودش رو داره.
پشت پرده دنیای فردا: از خالق تا جزئیات جذاب
هر اثر هنری بزرگی، یه مغز متفکر پشتش داره و برای انیمیشن کوتاه دنیای فردا، اون مغز متفکر کسی نیست جز دان هرتزفلدت. بیاین با هم نگاهی بندازیم به خالق و جزئیات جالبی که این اثر رو اینقدر خاص کرده.
مغز متفکر: دان هرتزفلدت کیه؟
دان هرتزفلدت رو میشه به عنوان یک هنرمند مولف در دنیای انیمیشن شناخت. این یعنی هر چیزی که توی «دنیای فردا» می بینید و می شنوید، از ذهن و دستان خودش بیرون اومده. از نوشتن فیلمنامه گرفته تا کارگردانی، انیمیشن سازی، و حتی تدوین و طراحی صدا، همه و همه کار خود هرتزفلدت بوده. این سطح از کنترل خلاقانه، باعث شده که این مجموعه یک انسجام و امضای هنری بی نظیر داشته باشه.
جالبه بدونید که هرتزفلدت مدت ها بود که به ژانر علمی-تخیلی علاقه داشت، اما از اینکه خودش رو توی چارچوب های تکراری این ژانر محدود کنه، پرهیز می کرد. اون حس می کرد که برای اولین بار وارد شدن به دنیای انیمیشن دیجیتال، می تونه فرصت خوبی باشه تا ایده های علمی-تخیلیش رو به شکلی تازه و متفاوت ارائه بده. تاثیر این علاقه رو قبلاً توی کارهای دیگه اش مثل فیلم «It’s Such a Beautiful Day» و رمان گرافیک «The End Of The World» هم دیده ایم.
صداپیشگی های خاص: وینونا می و جادوی بداهه پردازی
یکی از جذاب ترین جنبه های
هرتزفلدت صدای وینونا رو وقتی که داشت نقاشی می کشید و بازی می کرد، ضبط کرده. بعدش، همین واکنش های طبیعی، سوالات بی ربط کودکانه و بداهه پردازی هاش رو توی داستان ویرایش و با شخصیت امیلی پرایم ترکیب کرده. نتیجه؟ یک شخصیت کودک کاملاً واقعی، کنجکاو و دوست داشتنی که لحنش حسابی با جدیت و مالیخولیای امیلی کلون تضاد داره و همین، باعث جذابیت دوچندان دیالوگ ها شده.
سبک بصری مینیمال: سادگی که دل می بره!
اگه انتظار انیمیشنی با گرافیک سه بعدی پیچیده و رئالیستی رو دارید، «دنیای فردا» شما رو غافلگیر می کنه. سبک بصری این انیمیشن مینیمالیستی و خیلی ساده اس. شخصیت ها مثل استیک فیگورهای ساده ای هستن که توی پس زمینه های انتزاعی و گاهی فضایی حرکت می کنن. اما قشنگیش اینجاست که همین سادگی، به اثر یک عمق فلسفی باورنکردنی میده.
هرتزفلدت گفته که طراحی فیلم از روی مجلات علمی-تخیلی دهه های ۵۰ و ۶۰ میلادی و همینطور تمایلش به داشتن یک حس و حال داستانی-کتابی، الهام گرفته. این سادگی و استفاده از خطوط و اشکال هندسی، به مخاطب اجازه می ده که بیشتر روی ایده ها و دیالوگ ها تمرکز کنه و خودش خلاء بصری رو با خیال پردازیش پر کنه.
مرور اپیزودها: تاریخچه ای کوتاه از انتشار
مجموعه
اپیزود | سال انتشار | مدت زمان |
---|---|---|
World of Tomorrow (اول) | ۲۰۱۵ | ۱۶ دقیقه |
Episode Two: The Burden of Other People’s Thoughts | ۲۰۱۷ | ۲۳ دقیقه |
Episode Three: The Absent Destinations of David Prime | ۲۰۲۰ | ۳۴ دقیقه |
این روند افزایشی در مدت زمان، نشون میده که داستان ها و ایده های هرتزفلدت هم به مرور زمان پیچیده تر و گسترده تر شدن.
غرق شدن در داستان: سفر به عمق آینده و سوالاتش
داستان
هسته اصلی داستان اینه که در آینده ای دور، بشر به تکنولوژی های عجیبی مثل کلونینگ و جاودانگی رسیده. اما آیا این پیشرفت ها واقعاً خوشبختی میارن یا فقط پیچیدگی های بیشتری به زندگی اضافه می کنن؟ اینجاست که هرتزفلدت با هنرمندی خاص خودش وارد عمل میشه.
اپیزود اول: ملاقات با خود آینده تان!
اپیزود اول، «دنیای فردا»، با یک ایده خیلی ساده و در عین حال کوبنده شروع میشه: تماس یک کلون از آینده ای بسیار دور (حدود ۲۲۷ سال دیگه) با نسخه اصلی خودش در زمان حال، یعنی امیلی کوچک. این کلون، امیلی بالغ، به وسیله فناوری های پیشرفته ساخته شده تا به نوعی جاودانگی دست پیدا کنه. این دو با هم به زمان کلون سفر می کنن و اونجا از طریق «اوترنت» (نسخه آینده اینترنت) خاطرات زندگی کلون رو مرور می کنن.
تم های اصلی این قسمت، حسابی ذهن تون رو به چالش می کشه: از جاودانگی و از دست دادن خاطرات گرفته تا تنهایی عمیق در یک دنیای پیشرفته، و البته فناپذیری و پایان حتمی زمین. هرتزفلدت با یک روایت به ظاهر ساده و دلنشین، سوالات هستی شناختی بزرگی رو مطرح می کنه: اگه ما بتونیم از خودمون کلون بسازیم، آیا اون کلون همون ما هستیم؟ خاطرات ما چقدر هویت ما رو می سازن؟ و وقتی همه چیز قابل تکرار باشه، معنای زندگی چی میشه؟
اپیزود دوم: بار افکار دیگران؛ هویت در هم گره خورده
«اپیزود دوم: بار افکار دیگران» (Episode Two: The Burden of Other People’s Thoughts) جهان داستان رو حسابی گسترش میده و وارد پیچیدگی های بیشتری از کلونینگ و انتقال ذهن میشه. این بار، یک نسخه پشتیبان از کلون امیلی، به نام امیلی ۶، با امیلی پرایم (همون امیلی کوچک خودمون) تماس می گیره. امیلی ۶، در تلاش برای یافتن هویت خودش، می خواد ذهنش رو با ذهن امیلی پرایم جایگزین کنه.
این قسمت بیشتر روی تم هایی مثل هویت، خاطرات به ارث رسیده، و بار روانی زندگی با افکار و احساسات دیگران تمرکز می کنه. ارتباط بین هویت فردی و جمعی اینجا به خوبی بررسی میشه. وقتی خاطرات چندین نفر در یک ذهن جمع بشن، چه اتفاقی برای حس «من بودن» میفته؟ آیا ما مجموعه ای از خاطرات و تجربیاتمون هستیم یا چیزی فراتر از اون؟ دیالوگ های بین امیلی ۶ و امیلی پرایم که پر از طنز سیاه و نگاهی مالیخولیایی به آینده اس، واقعاً شنیدنی و فکربرانگیزه.
اپیزود سوم: مسیرهای غایب دیوید پرایم؛ چرخه زمان و سرنوشت
«اپیزود سوم: مسیرهای غایب دیوید پرایم» (Episode Three: The Absent Destinations of David Prime) باز هم پیچیدگی ها رو بیشتر می کنه. اینجا با شخصیت جدیدی به اسم دیوید آشنا می شیم و داستان به گذشته و آینده ی اون می پردازه. تم های این قسمت روی اراده آزاد در مقابل جبر، دستکاری زمان و عواقب عجیب و غریب اون، و تلاش برای تغییر سرنوشت متمرکزه.
با پیچیده تر شدن خطوط زمانی و تلاش های شخصیت ها برای فرار از سرنوشت یا تغییر اون، این اپیزود لحن تلخ تر و شاید پیچیده تری پیدا می کنه. سوالاتی مثل آیا ما واقعاً قدرت انتخاب داریم یا همه چیز از قبل نوشته شده؟ و عواقب دستکاری در زمان چی می تونه باشه؟ توی این قسمت به شکلی بسیار ظریف و عمیق مطرح میشن. این اپیزود نشان می ده که حتی در آینده ای که بشر به جاودانگی رسیده، حسرت و تلاش برای تغییر گذشته همچنان وجود داره.
جادوی بصری و شنیداری: چگونه سادگی به اوج می رسد؟
یکی از نکاتی که
هنر انیمیشن مینیمال: با کمترین ها، بیشترین ها را ببینید!
همونطور که گفتیم، انیمیشن «دنیای فردا» سبکی مینیمالیستی داره. شخصیت ها رو با خطوط ساده می بینیم و پس زمینه ها هم معمولاً انتزاعی و رنگارنگ هستن. شاید فکر کنید چطور میشه با این سادگی، تصاویر خیره کننده و پر از معنا ساخت؟ راز کار هرتزفلدت اینه که اون به جای شلوغ کردن تصویر، روی ترکیب بندی، حرکت های نرم و دقیق، و استفاده هوشمندانه از رنگ تمرکز کرده. هر فریم، با اینکه ساده به نظر می رسه، اما به دقت طراحی شده تا یک حس خاص یا یک مفهوم رو منتقل کنه.
طراحی صدا و موسیقی: سکوت هایی که حرف می زنند
طراحی صدا در «دنیای فردا» یک شاهکار واقعیه. توی این انیمیشن، نقش صداها و حتی سکوت ها برای القای اتمسفر علمی-تخیلی و احساسات شخصیت ها، حیاتیه. ممکنه توی بخش هایی، موسیقی خاصی نشنوید، اما صداهای محیطی، افکت های صوتی فضایی و حتی سکوت های طولانی، به قدری قدرتمند هستن که شما رو در دنیای خاص خودش غرق می کنن. این طراحی صدا به همراه دیالوگ ها، حس تنهایی و مالیخولیا رو توی دنیای آینده به خوبی منتقل می کنه.
دیالوگ های بداهه و طنز سیاه: واقع گرایی دلنشین
دیالوگ های این انیمیشن هم واقعاً منحصر به فردن. همونطور که اشاره شد، بخش هایی از دیالوگ های امیلی پرایم، از بداهه پردازی های واقعی خواهرزاده هرتزفلدت، وینونا می، گرفته شده. این باعث میشه که حرف های کودکانه و بی غل و غش امیلی، در کنار دیالوگ های فلسفی و گاهی تلخ امیلی کلون، یک تضاد جذاب و طنز سیاه دلنشینی رو ایجاد کنه. این ترکیب، به انیمیشن یک واقع گرایی عجیب و غریب می ده که کمتر جایی میشه پیداش کرد.
پالت رنگی خاص: آینده ای دلگیر و دوست داشتنی
هرتزفلدت از یک پالت رنگی خاص و اغلب محدود استفاده می کنه که به ایجاد فضایی futuristic و melancholic (مالیخولیایی) کمک می کنه. رنگ های تیره و روشن با هم ترکیب میشن تا حس آینده ای که هم جذاب و هم کمی دلگیره رو به بیننده منتقل کنن. این استفاده هوشمندانه از رنگ، به همراه سادگی بصری، باعث میشه که
چرا دنیای فردا شاهکاری بی بدیل در دنیای انیمیشن و علمی تخیلیه؟ (جوایز و افتخارات)
موفقیت یک اثر هنری رو میشه از جهات مختلفی بررسی کرد، اما وقتی پای جوایز و تحسین منتقدان به میون میاد، «دنیای فردا» (World of Tomorrow) حسابی حرف برای گفتن داره. این مجموعه نه تنها دل تماشاچی ها رو برده، بلکه نظر مثبت جشنواره ها و منتقدان برجسته رو هم جلب کرده و خودش رو به عنوان یک شاهکار بی بدیل در دنیای انیمیشن و علمی-تخیلی مطرح کرده.
اپیزود اول این مجموعه، یعنی همون «World of Tomorrow» محصول ۲۰۱۵، توی جشنواره فیلم ساندنس (Sundance Film Festival) برنده جایزه بزرگ هیئت داوران برای فیلم کوتاه شد. این تازه شروع کار بود! این فیلم نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم کوتاه انیمیشن شد و بیش از ۴۰ جایزه دیگه از جشنواره های مختلف بین المللی مثل انسی (Annecy Animation Festival) و اتاوا (Ottawa International Animation Festival) رو هم از آن خودش کرد. جایزه انی (Annie Award) برای بهترین فیلم کوتاه انیمیشن سال ۲۰۱۵ هم به این اپیزود تعلق گرفت که خودش یک افتخار بزرگ در صنعت انیمیشنه.
اما داستان همین جا تموم نمیشه. منتقدان بین المللی حسابی از این اثر تعریف و تمجید کردن:
Indiewire این فیلم کوتاه رو یکی از بزرگترین فیلم های کوتاه تاریخ سینما و Rolling Stone اون رو توی لیست بزرگترین فیلم های انیمیشن تاریخ توی رتبه دهم قرار داده.
همچنین، The Film Stage درباره این سری در حال پخش گفته: هرتزفلدت اثری رو خلق کرده که ممکنه اوج دستاورد علمی-تخیلی مدرن باشه. این نظرات نشون می ده که
اپیزود دوم هم با بازخوردهای مثبت مشابهی روبرو شد و از IndieWire و Collider نمره A+ گرفت و یک شاهکار علمی-تخیلی روح بخش دیگر نامیده شد. The Daily Beast هم اون رو یک شاهکار انیمیشن دیدنی و یکی از بهترین فیلم های سال معرفی کرد. اپیزود سوم هم همین مسیر رو ادامه داد و باز هم از منتقدان نمره A+ دریافت کرد و توانست نامزدی جایزه انی رو برای هرتزفلدت به ارمغان بیاره.
خلاصه که، اگه دنبال دلیلی محکم برای دیدن
غواصی در مفاهیم عمیق: فلسفه پشت دنیای فردا
خب، تا اینجا فهمیدیم که «دنیای فردا» یک انیمیشن عادی نیست و پر از ایده های جدیده. اما قشنگی کار هرتزفلدت اینه که این ایده ها فقط برای سرگرمی نیستن؛ بلکه ریشه های عمیقی توی فلسفه و نگاه ما به هستی دارن. بیاین با هم کمی عمیق تر بشیم و ببینیم
تکنولوژی و انسانیت: آینده ای که ما رو تغییر می ده
یکی از مهمترین تم های
حافظه و زمان: پازل وجود ما
حافظه، یکی دیگه از ستون های اصلی فلسفه
تنهایی و ارتباط: تلاشی در دنیای شلوغ
با وجود پیشرفت های باورنکردنی در آینده، حس عمیق تنهایی توی
وجود و پوچی: معنای زندگی در دنیایی تکرارپذیر
«دنیای فردا» یک نگاه هستی گرایانه (اگزیستانسیالیستی) به معنای زندگی، مرگ و تلاش برای یافتن مفهوم در جهانی که همه چیز قابل تکرار و تغییره، داره. اگه بتونیم بی نهایت بار زندگی کنیم، آیا زندگی هنوز ارزشش رو حفظ می کنه؟ اگه کلون های ما می تونن جای ما رو بگیرن و خاطرات ما رو داشته باشن، پس معنای وجود منحصر به فرد ما چیه؟ این انیمیشن به ما یادآوری می کنه که حتی در پیشرفته ترین آینده، سوالات بنیادی انسانی درباره وجود و پوچی، همچنان پابرجاست.
خلاصه اینکه،
آیا داستان World of Tomorrow ادامه پیدا می کنه؟
بعد از دیدن سه اپیزود شگفت انگیز از «دنیای فردا»، طبیعیه که این سوال توی ذهن هر کسی پیش بیاد: آیا این داستان قراره ادامه پیدا کنه؟ آیا قراره باز هم به جهان پیچیده و فکربرانگیز دان هرتزفلدت سر بزنیم؟
خبر خوب اینه که خود دان هرتزفلدت بارها اشاره کرده که این مجموعه یک سه گانه بسته نیست و احتمالاً شاهد اپیزودهای بعدی خواهیم بود. در واقع، حتی یک ماه قبل از انتشار اپیزود سوم، ایشون در توییتر در پاسخ به سوالی درباره انتشار Blu-ray، گفته بود که این سری یک سه گانه نیست و این خودش یک اشاره واضح به قسمت های بیشتره. بعد از انتشار اپیزود سوم هم در مصاحبه ای با Indiewire، برنامه هایی برای ساخت اپیزودهای آینده رو تایید کرد، البته با اشاره به اینکه به خاطر شرایط اون زمان (پاندمی کووید-۱۹)، هنوز برنامه ریزی دقیقی نداره.
اوایل سال ۲۰۲۱، هرتزفلدت در مصاحبه هایی تخمین زد که ممکنه چند سال دیگه طول بکشه تا اپیزود چهارم منتشر بشه، مخصوصاً اگه نتونه با سرویس های استریمینگ به توافق برسه. حتی در مصاحبه ای با Rolling Stone، با توجه به سرعت پیشرفت خودش بدون کمک اضافه، تخمین زد که ممکنه تا ۱۰ سال آینده هم خبری از اپیزود چهارم نباشه. این نشون میده که هرتزفلدت برای ساخت هر قسمت، وسواس و دقت زیادی به خرج میده و هیچ عجله ای برای انتشار نداره.
نکته جالب دیگه اینه که دفترچه راهنمای اضافه شده به نسخه Blu-ray سه اپیزود اول، رسماً تایید می کنه که اپیزود سوم، پایان کار نیست و هرتزفلدت در آینده به این مجموعه برخواهد گشت. حتی گفته شده که این مجموعه پتانسیل ساخت تا ۹ اپیزود رو هم داره! این یعنی دنیای World of Tomorrow هنوز کلی داستان ناگفته و پیچیدگی های جدید برای ارائه داره. پس باید با صبر و حوصله منتظر بمونیم و ببینیم که دان هرتزفلدت در آینده چه شگفتی های جدیدی برای ما آماده کرده.
امیدواری برای ادامه این جهان سینمایی، چیزیه که طرفداران رو سرپا نگه داشته. این مجموعه به قدری عمیق و پرمحتواست که هرچه بیشتر بهش اضافه بشه، دنیای انیمیشن و علمی-تخیلی رو غنی تر می کنه.
حرف آخر: تجربه ای فراموش نشدنی
خب، رسیدیم به پایان سفرمون در دنیای جذاب و پیچیده «دنیای فردا». فکر می کنم تا الان کاملاً متوجه شده اید که این انیمیشن کوتاه، چیزی فراتر از یک سرگرمی ساده است. «دنیای فردا» یک تجربه فکری، یک تلنگر فلسفی و یک اثر هنری خالص از ذهن خلاق دان هرتزفلدت است که با سادگی بصری و عمق داستانی اش، حسابی شما رو به فکر فرو می بره و تا مدت ها توی ذهنتون باقی می مونه.
اگه به دنبال یک اثر متفاوت، تأمل برانگیز و باکیفیت هستید که شما رو به چالش بکشه و به مفاهیم عمیقی مثل هویت، حافظه، جاودانگی و آینده بشریت فکر کنید، «دنیای فردا» همون انتخاب درستیه. این مجموعه با دیالوگ های هوشمندانه، طراحی صدای مسحورکننده و سبک بصری منحصر به فردش، خودش رو به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای ژانر علمی-تخیلی و انیمیشن کوتاه در دوران مدرن اثبات کرده و جوایز متعدد و تحسین های بی شمار منتقدان، گواه این ادعاست.
پس تعلل نکنید و این شاهکار رو تماشا کنید. هر سه اپیزود «دنیای فردا» رو میشه به راحتی پیدا کرد و غرق در دنیای خاصش شد. مطمئن باشید که این تجربه، فراموش نشدنی خواهد بود و شاید حتی نگاه شما رو به زندگی، زمان و آینده تغییر بده. فقط یادتون باشه، این اثر نیازمند تماشای دقیق و تأمله تا بتونید تمام لایه های عمیقش رو کشف کنید.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "انیمیشن کوتاه دنیای فردا (World of Tomorrow) | نقد و بررسی" هستید؟ با کلیک بر روی فیلم و سریال، اگر به دنبال مطالب جالب و آموزنده هستید، ممکن است در این موضوع، مطالب مفید دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "انیمیشن کوتاه دنیای فردا (World of Tomorrow) | نقد و بررسی"، کلیک کنید.