نزدیک به 5 ماه از عملیات موسوم به طوفان الاقصی گذشته است. ارتش صهیونی، از کشته پشته ساخته و جنایتی کرده که در تاریخ اعصار آتی هم به یاد خواهد ماند. بر اساس آمار رسمی، تاکنون سی هزار فلسطینی بر اثر حملات سهمگین اسراییل، جان خود را از دست داده اند. اغلب آنها زنان و کودکان هستند و به گفته منابع نظامی و امنیتی اسراییلی، بین آنها، برخی از اعضا و فرماندهان حماس نیز به چشم می خورند. (خدا می داند علاوه بر اجساد دفن شده، چند صد یا چند هزار نفر زیر آوار ساختمان های بمباران شده مانده اند) شمار ساختمان های مسکونی و اداری و آموزشی ویران شده، بیش از سیصد هزار واحد است و در مورد رقم نهایی میزان خسارات مالی، هنوز جمعبندی روشنی نداریم اما قطعا بالغ بر ده ها میلیارد دلار خواهد بود.
در این چهار و ماه و نیم؛ درباره غزه و اسراییل، ده ها هزار خبر، گزارش، مطلب و تحلیل منتشر شده است. شاید وجه مشترک اغلب مطالبی که در ایران تولید و منتشر شده اشاره هزاران باره به این نکته است که بر اثر عملیات غافلگیرانه حماس که ظاهرا حتی سران شاخه سیاسی هم از آن اطلاع نداشته اند، هیمنه امنیتی صهیونیسم در هم شکسته شده و حالا همه می دانند که برخلاف ادعاهای گزاف پیشین، اسراییل نیز آسیب پذیر است، بدجور هم آسیب پذیر است. خوب… ثم؟ همین یک سوال کوتاه تک واژه ای و دو حرفی، خمیر خشکی است که آب و ورز بسیار طلبد. اما کسانی که به شکلی سوگیرانه و ستایش گرانه، عهد بسته اند که از برکات حمله ی حماس بگویند؛ اول تلاش می کنند، پرسش را با پرسش پاسخ دهند و بپویند: «مگر همین کافی نیست؟» بعد که ببینند اهل جدل و چانه زدن هستی و اقناع نشده ای، می گویند: «در کار مقاومت و انقلاب، جایی برای هزینه – فایده و محاسبات خسارت وجود ندارد. هر وقت فرصتی به دست آمد، باید زد». واقعا چنین است؟ آ یا در کار مبارزه و مقاومت، نیازی به محاسبه و پیشبینی و امکان سنجی نیست؟ آیا در تاریخ طولانی انواع و اقسام جنگ های کلاسیک و متقارن و نامتقارن، آن همه نظریه به گزاف نوشته شده؟
بگذارید برای ادامه ی بحث، صورت بندی سوال و موضوع را به شکل موجز، به این شیوه بیان کنم:
الف) آیا از دست رفتن جان بیش از سی هزار انسان و ویران شدن صدها هزار خانه و خطر تسرّی جنگ و نااامنی به چندین و چند کشور دیگر، به عنوان فاکتور و صورتحساب، برابری می کند با چیزی که آن را نهایتا با کُد «شکسته شدن هیمنه دفاعی اسراییل»کُدگذاری می کنند؟
ب) آیا طراحان عملیات و اتاق فکری که دستور حمله را داد، تصور و پیشبینی دقیقی از همین پاسخ ها و واکنش هایی داشت که اسراییل نشان داده است؟
ج) اگر منطق طرفداران گفتمان «صرف هزینه بسیار به خاطر ضرورت چشم پوشی انقلابی از فایده» صحت دارد، آیا می توان همان الگوی طوفان الاقصی را در میادین دیگر نیز به کار گرفت و به اسراییل و شریک و حامی اصلی او آمریکا لطمه زد؟
با سوالات بالا نمی توان شوخی کرد! اینها موضوعاتی هستند که نه تنها رویکرد انسانی و سیاسی مخاطب، بلکه میزان هوش، شیوه و مکانیسم تفکر و جهان بینی آدم ها را به چالش می کشد. شاید برای رسیدن به پاسخ هایی فرضی، بد نباشد از گزینه ی «فرضیات احتمالی» و «سناریوهای شبیه ساز» استفاده کنیم. لطف استفاده از شبیه سازی در این است که «پیش از اقدام»، ما را با بدون پرداخت هزینه ی کلان، با «نتیجه ی اقدام» مواجه می کند و می توانیم تصمیم بگیریم که یک «اکت» یا کنش حساس، معقول و مقرون به صرفه است یا نه. استفاده از ماشین های دارای دو پدال اضافی برای آموزش رانندگی، یکی از نمونه های نزدیک به واقعیت شبیه سازی و در موقعیت قرار دادن است. اما نمونه برتر آن، استفاده از تجهیزات سیمولاسیون یا شبیه سازی پرواز برای آموزش خلبان های هواپیمای مسافربری است که می تواند بدون دست زدن به اقدام پرواز و استقبال از خطر، به ما بگوید که آیا خلبان به حدی از مهارت رسیده که هواپیما را درست راهبری کند و به فرودگاه برساند یا قرار است دماغه هواپیما را فرو کند سقف آشپزخانه ی کسی در حال سرخ کردن فلافل پای اجاق ایستاده و امشب شب مهتابه می خواند! اگر دستگاه ها و تجهیزات سیمولاسیون یا شبیه سازی نبود، آموزش خلبانی، خطرناک ترین و گرانقیمت ترین دوره آموزشی جهان می شد! اگر دستگاه ها و تجهیزات سیمولاسیون یا شبیه سازی نبود، آموزش خلبانی، خطرناک ترین و گرانقیمت ترین دوره آموزشی جهان می شد!
به عنوان مثال، آیا با همان منطق یعنی با این توجیه که در کار مقاومت و ستیز با دشمن انقلاب چیزی به نام هزینه – فایده معنی ندارد، می توان در عراق یا سوریه، به پایگاه آمریکایی ها حمله کرد و نظامی و غیرنظامی به گروگان گرفت؟ آیا می توان بدون توجه به نوع یا شدت واکنش، به راحتی ناوهای آمریکا را در خلیج فارس و مدیترانه با موشک مورد هدف گرفت؟ آیا می توان از حزب الله لبنان خواست که با تمام توان، اسراییل را آماج حملات موشکی گسترده قرار دهد و در مناطق مرزی، غیرنظامیان را به اسارت بگیرد؟ پاسخ چنین است: بله! البته که می توان چنین اقداماتی انجام داد. از «حیث امکان» و «توان»، دست یازیدن به چنین حملاتی، مطلقا سخت نیست. اما … (خوشبختانه، خیلی زود می رسیم به اما)… اما از حیث عیار منطق و خِرد و پیشبینی واکنش های طرف مقابل، چنین حملاتی به منزله ی رقص و پایکوبی در میدان مین های بزرگ ضدتانک خواهد بود!
ممکن است خیلی ها در عالم تحلیل و با توجه به سوگیری علیه اسراییل و خارج بودن از میدان معرکه، دلشان خنک شود از دیدن وضعیت کنونی اسراییل و نهایتا در مورد غزه هم به ابراز همدردی کفایت کنند، اما بد نیست که پس از این همه شب و روز تلخ که بر مردمان غزه سپری شده، به این هم بیاندیشیم که اولا موضع ریالیستی و واقع بینانه جمهوری اسلامی، این بار نیز مانند چندین بزنگاه دیگر، خردمندانه و دوراندیشانه بود و خود را گرفتار جنگ فراگیر و آشکار نکرد. دوم این که باور کنیم مبارزین و انقلابیون نیز گاهی در تصمیم گیری و اقدام، مرتکب خطاهای مهلک می شوند. شاید حالا وقت آن است که یک بار دیگر، فایل ویدیویی آن مصاحبه قدیمی سید حسن نصرالله را تماشا کنیم که در سال 2006 میلادی و دو هفته بعد از اتمام جنگ 33 روزه در یک مصاحبه ی تلویزیونی گفته بود: «اگر فرماندهان حزب الله حتی در حد یک درصد، احتمال می دادند که اسراییل در پاسخ به عملیات حزب الله چنین عکس العمل گسترده ای نشان می دهد، قطعا دست به این عملیات نمی زدند». اندکی فکر کنیم؛ آیا این سخن سید حسن، سیمای فردی ضعیف و سست را به نمایش می گذارد؟ خیر. این رویکرد جسورانه ی رهبری است که به وضوح می گوید؛ در پیشبینی اولیه خطا روی داده و نوع واکنش دشمن و خسارات به بار آمده، بسیاری بالاتر از چیزی بوده که تصور کرده اند. در نتیجه، این بار دیدیم که حزب الله، محتاطانه تر و هوشمندانه تر عمل کرد.
اندیشیدن در مورد آخر و عاقبت کار، پیش بینی میزان هزینه و فایده، ظفر و هزیمت، غنیمت و خسارت و سنجش توان خودی و دشمن در ایستگاه ها و مراحل آتی، دانش و جسارتی است که نه تنها سران و فرماندهان حماس، بلکه تمام رهبران خاورمیانه بدان نیازمند هستند و اگر کسانی بخواهند که فن دوراندیشی و پیشبینی وقایع آینده را مترادف ترس و تذبذب معنی کنند، باید به تکان دادن سر و شانه اکتفا کرد و گذشت.
بدون تردید، آن چه که ماشین جنگی اسراییل در غزه انجام می دهد؛ جنایت عظیمی است که وصف ابعاد امروز و فردای آن، آسان نیست و به دلایلی که همه ی ما می دانیم، آمریکا و اروپا و بسیاری از کنشگران مهم نظام بین الملل، در این معرکه، حامی و همراه اسراییل هستند. هنوز نمی دانیم سرنوشت فلسطین و غزه چه خواهد شد. اما در این شرایط تلخ، باید به این نیز فکر کنیم که نمی توان با منطق مطلق انگار خیر و شر، پیشبینی غلط و خطای تاریخی فرماندهان حماس را از یاد برد. باید در همان صفحه ی تاریخ که جنایات صهیونیسم را ضبط و ثبت می کنیم، در تحشیه، به این نیز اشاره شود که این جنبش، در گولوپ ماه 1402 هجری شمسی، برای دفع شر و ضربه زدن به خصم، راهی پیدا کرد که برای ملت فلسطین، خسارات و هزینه ی سنگین به بار آورد و دورنمای روشنی در مورد فردای آن وجود ندارد.
311311
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "حماس، پیش بینی و سیمولاسیون – گولوپ" هستید؟ با کلیک بر روی عمومی، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "حماس، پیش بینی و سیمولاسیون – گولوپ"، کلیک کنید.